کلمه جو
صفحه اصلی

explosive device

انگلیسی به فارسی

دستگاه انفجاری


انگلیسی به انگلیسی

• detonating device in an explosive

جملات نمونه

1. The explosive device was timed to go off at the rush hour.
[ترجمه ترگمان]دستگاه منفجر شده موقع عجله موقع منفجر شدن بود
[ترجمه گوگل]این دستگاه انفجاری زمانیکه در ساعت عجله به سر می برد، تنظیم شد

2. The remains of an explosive device were found among the wreckage.
[ترجمه ترگمان]بقایای یک وسیله انفجاری در میان خرابه ها یافت شد
[ترجمه گوگل]بقایای یک دستگاه انفجاری در میان خرابه ها یافت شد

3. An explosive device detonated on the roof of the building.
[ترجمه ترگمان]یک وسیله انفجاری در سقف ساختمان منفجر شد
[ترجمه گوگل]یک انفجار بر روی سقف ساختمان منفجر شد

4. They have primed the explosive device.
[ترجمه ترگمان]آن ها وسیله انفجاری را آماده کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها مواد منفجره را آغاز کرده اند

5. A small explosive device was set off outside the UN headquarters today.
[ترجمه ترگمان]امروز یک وسیله انفجاری کوچک در خارج از مقر سازمان ملل آغاز شد
[ترجمه گوگل]امروزه یک دستگاه انفجاری کوچک در خارج از ستاد سازمان ملل متحد قرار گرفته است

6. A small explosive device used in the booster-separation system failed to fire when Endeavour launched on 30 November last year.
[ترجمه ترگمان]یک وسیله انفجاری کوچک مورد استفاده در سیستم جداسازی - جدایش هنگامی که اندیوور در ۳۰ نوامبر سال گذشته آغاز شد، شکست خورد
[ترجمه گوگل]هنگامی که Endeavour در تاریخ 30 نوامبر سال گذشته راه اندازی شد، یک دستگاه انفجاری کوچک که در سیستم جداسازی تقویت کننده مورد استفاده قرار می گیرد، به آتش کشید

7. He then turned away and detonated the explosive device strapped to his body.
[ترجمه ترگمان]سپس او برگشت و دستگاه انفجاری که به بدنش بسته شده بود را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]سپس او را عقب کشید و دستگاه انفجاری را به بدن او متصل کرد

8. How could this explosive device possibly have been smuggled aboard?
[ترجمه ترگمان]چطور ممکنه این بمب منفجر شده باشه؟
[ترجمه گوگل]چگونه این دستگاه انفجاری احتمالا در داخل قاچاق شده بود؟

9. The wheel could have controlled an explosive device.
[ترجمه ترگمان]فرمان می توانست وسیله انفجاری را کنترل کند
[ترجمه گوگل]چرخ می تواند یک دستگاه انفجاری را کنترل کند

10. There's no trace of an explosive device or anything resembling one.
[ترجمه ترگمان]هیچ ردی از مواد منفجره یا هر چیزی شبیه به یکی نیست
[ترجمه گوگل]هیچ ردی از یک دستگاه انفجاری یا چیزی شبیه به یک وجود ندارد

11. Hewas killed by an improvised explosive device.
[ترجمه ترگمان]این در حالی است که یک وسیله انفجاری دست ساز کشته شده است
[ترجمه گوگل]Hewas توسط یک دستگاه انفجاری دست ساز کشته شده است

12. He was killed by an improvised explosive device while involved in an operation to search a compound in Helmand Province, the ministry said, adding that his family had been told of his death.
[ترجمه ترگمان]این وزارتخانه گفت که او توسط یک وسیله انفجاری دست ساز کشته شد در حالی که در عملیاتی برای جستجوی یک مجتمع در ولایت هلمند دخیل بوده است و افزود که خانواده اش از مرگ وی مطلع شده اند
[ترجمه گوگل]وزارتخانه گفت که او توسط یک دستگاه انفجاری دست ساز کشته شده است، در حالی که در یک عملیات برای جستجوی یک ترکیب در ولایت هلمند کشته شده است، افزود که خانواده اش از مرگ وی گفته شده است

13. Shortly afterwards, an improvised explosive device went off while police were trying to defuse it.
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، یک وسیله انفجاری دست ساز منفجر شد در حالی که پلیس در تلاش برای خنثی کردن آن بود
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی پس از آن، یک دستگاه انفجاری دست ساز، زمانی که پلیس سعی در تخریب آن داشت، از بین رفت

14. This time, though, an improvised explosive device detonated underneath the bridge, killing Wilfahrt.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این بار یک وسیله انفجاری دست ساز در زیر پل منفجر شد و Wilfahrt تن را کشت
[ترجمه گوگل]با این حال، در این زمان، یک دستگاه انفجاری دست ساز، زیر پل را منفجر کرد و Wilfahrt را کشت


کلمات دیگر: