کلمه جو
صفحه اصلی

extemporaneously


بالبداهه، بی اندیشه، بطورسردستی یاموقتی

انگلیسی به فارسی

به طور همزمان


انگلیسی به انگلیسی

• without advance preparation, spontaneously, in an impromptu manner

جملات نمونه

1. In fact, foreign volunteers would like to deliver extemporaneously though they got prepared. And local teachers thought foreigners acted as trainer just for fun.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، داوطلبان خارجی تمایل دارند extemporaneously را تحویل دهند، هر چند که آن ها آماده شدند و آموزگاران محلی فکر می کردند که خارجیان صرفا برای سرگرمی به عنوان مربی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]درواقع، داوطلبان خارجی مایل هستند که به موقع تحویل دهند، گرچه آماده شده اند معلمان محلی فکر کردند که خارجی ها فقط برای سرگرمی به عنوان مربی عمل کردند

2. When speaking extemporaneously, you will have only a brief set of notes or a speaking outline.
[ترجمه ترگمان]هنگام صحبت کردن، شما تنها مجموعه کوتاهی از یادداشت ها یا طرح کلی صحبت خواهید داشت
[ترجمه گوگل]هنگام صحبت کردن به طور همزمان، شما تنها یک مجموعه مختصر از یادداشت ها یا یک طرح سخنرانی خواهید داشت

3. She does this without a script, speaking extemporaneously about what she's seeing.
[ترجمه ترگمان]او این کار را بدون نسخه انجام می دهد و درباره آنچه می بیند صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او این را بدون یک اسکریپت انجام می دهد، صحبت کردن به طور همزمان درباره آنچه که او می بیند

4. Electric piano extemporaneously performance, in modern music education teaching, but also is in a development a.
[ترجمه ترگمان]نوازندگی پیانو نواختن پیانو، در آموزش مدرن آموزش موسیقی، اما در حال توسعه نیز می باشد
[ترجمه گوگل]پیانو الکتریک همزمان عملکرد، در آموزش موسیقی آموزش مدرن، اما همچنین در توسعه است

5. Qinghai 'hua'er' and 'Layi' is the working people extemporaneously oral work wisdom crystallization, is humanity's invisible cultural heritage and the rare treasure.
[ترجمه ترگمان]Qinghai hua و Layi افرادی هستند که در زمینه تبلور دانش شفاهی کار می کنند و میراث فرهنگی نامریی انسانیت و گنجینه کمیاب هستند
[ترجمه گوگل]چینگهای 'hua'er' و 'Layi' افراد کارگر به طور همزمان کریستالیزه کردن خلقت کاری، میراث فرهنگی نامرئی بشریت و گنجینه نادر است

6. He makes the splendid performance frequently extemporaneously at the concert, has made the astonishing progress.
[ترجمه ترگمان]او اجرای عالی را به طور مرتب در کنسرت اجرا می کند، پیشرفت حیرت انگیز را به وجود آورده است
[ترجمه گوگل]او کارهای پر زرق و برق اغلب به طور همزمان در کنسرت انجام می دهد، پیشرفت شگفت آور انجام داده است

7. How to study grasps extemporaneously accompanies, the author thought the thought extemporaneously is accompanying has the count for much status.
[ترجمه ترگمان]این نویسنده معتقد است که این تفکر که همراه با آن ها همراه است می تواند به میزان زیادی در این زمینه همراه باشد
[ترجمه گوگل]چگونگی مطالعه grasps به طور همزمان همراه است، نویسنده فکر فکری به طور همزمان همراه است شمارش برای وضعیت بسیار

8. When Nicole was little, we would pray the Lord's Prayer together line by line, stopping at each point to pray extemporaneously.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نیکول کوچولو بود، با هم دعا می کردیم که دعا کنیم و در هر نقطه توقف کنیم تا دعا کنیم
[ترجمه گوگل]وقتی نیکول کمی بود، نماز پروردگار را با هم خط خطی کردیم و در هر لحظه به دعا دعا می کردیم

9. The eclectic subject matter and stylistic execution has been developed extemporaneously by each artist as they work on-site in shifts according to their own sporadic schedules.
[ترجمه ترگمان]با توجه به برنامه پراکنده و پراکنده خود، موضوع گلچین شده و اجرای سبک توسط هر هنرمند به گونه ای توسعه یافته است که هر هنرمند در محل کار می کنند
[ترجمه گوگل]موضوع تکاملی و اعدام سبک، به طور همزمان توسط هر هنرمند توسعه داده شده است، زیرا با توجه به برنامه های پراکنده خود، در محل کار در محل کار کار می کنند

10. It stresses the composite music education, the carriage rhythm, music game, sings, the musical instrument performance, creating extemporaneously and the performance, the fine arts and so on.
[ترجمه ترگمان]این سبک بر آموزش موسیقی مرکب، ریتم کالسکه، بازی موسیقی، آواز، موسیقی سازی موسیقی، ایجاد extemporaneously و عملکرد، هنرهای زیبا و غیره تاکید می کند
[ترجمه گوگل]این بر آموزش موسیقی کامپوزیت، ریتم حمل، بازی موسیقی، آواز خواندن، عملکرد ساز موزیک، ایجاد همزمان و عملکرد، هنرهای زیبا و غیره است

11. There are four basic methods of delivering a speech:reading verbatim from a manuscript, reciting a memorized text, speaking with PowerPoint, and speaking extemporaneously, or impromptu.
[ترجمه ترگمان]چهار روش اصلی برای ارایه یک سخنرانی وجود دارد: خواندن کلمه به کلمه از یک دست نوشته، خواندن یک متن به خاطر سپرده، صحبت با پاورپوینت، و یا بداهه بودن
[ترجمه گوگل]چهار روش اساسی برای ارائه یک سخنرانی وجود دارد: خواندن مقدمه از یک دست خط، خواندن متن حفظ شده، صحبت کردن با پاورپوینت، و صحبت کردن به طور همزمان و یا بی نظیر

12. The laborious work and the meager wages made them feel painful, and then they extemporaneously sang some songs to express their own misfortune.
[ترجمه ترگمان]کار پر زحمت و دست مزد ناچیز باعث شد که آن ها احساس دردناکی داشته باشند، و سپس آن ها برای ابراز بدبختی خود برخی از آوازها را خواندند
[ترجمه گوگل]کار دشوار و دستمزد ناچیز باعث شد که آنها احساس درد و رنج کنند و سپس برخی از آهنگ های خود را برای ابراز بدبختی خود به ارمغان آورد


کلمات دیگر: