رمزگذاری شده، سری کردن، حساب کردن، صفر گذاردن، برمز دراوردن
ciphered
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• converted from original language into a secret code; coded
جملات نمونه
1. a ciphered message
پیام رمزی
پیشنهاد کاربران
کد گذاری شده /بارگذاری شده
Encoded
Encoded
کلمات دیگر: