کلمه جو
صفحه اصلی

humanely


ازروی انسانیت، از روی مروت، چنانکه شایسته خوی انسانی باشد

انگلیسی به انگلیسی

• compassionately, kindly, with mercy

جملات نمونه

1. The animals are all humanely slaughtered.
[ترجمه ترگمان]حیوانات همگی به شکلی انسانی ذبح می شوند
[ترجمه گوگل]حیوانات همه به صورت انسانی کشتار می شوند

2. Our horse had to be humanely destroyed after breaking his right foreleg.
[ترجمه ترگمان]اسب ما بعد از شکستن پای راستش از بین رفت
[ترجمه گوگل]اسب ما پس از شکستن پیشانی راست خود، باید به صورت انسانی نابود شود

3. The dog was humanely destroyed.
[ترجمه ترگمان]سگ به شکلی انسانی نابود شد
[ترجمه گوگل]سگ به صورت انسانی نابود شد

4. Cattle should be killed cleanly and humanely.
[ترجمه ترگمان]گاو باید به سادگی و انسانی به قتل برسد
[ترجمه گوگل]گاو باید پاک و انسانی کشته شود

5. Humanely I was close to many of them.
[ترجمه ترگمان]من به بسیاری از آن ها نزدیک بودم
[ترجمه گوگل]بطور انسانی خیلی نزدیک بودم

6. Will any single prisoner be treated humanely? You bet.
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ زندانی به طور انسانی با انسانیت رفتار خواهد کرد؟ صددرصد
[ترجمه گوگل]آیا هر یک از زندانیان با انسانی رفتار خواهد شد؟ شرط می بندی

7. Let's treat the prisoners of war humanely.
[ترجمه ترگمان]بیا با اسیران جنگی مبارزه کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید به زندانیان جنگ بپردازیم

8. Will any single prisoner be treated humanely?
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ زندانی به طور انسانی با انسانیت رفتار خواهد کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا هر یک از زندانیان با انسانی رفتار خواهد شد؟

9. The detainees at Guantanamo Bay are being treated humanely, in conditions consistent with the Geneva Convention.
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان در خلیج گوانتانامو به صورت انسانی با شرایطی سازگار با کنوانسیون ژنو تحت درمان قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]زندانیان در خلیج گوانتانامو با شرایط انسانی تحت شرایط کنوانسیون ژنو رفتار می کنند

10. Officials also say the animals are being killed humanely by professional marksmen.
[ترجمه ترگمان]مقامات همچنین می گویند که حیوانات توسط marksmen حرفه ای به صورت انسانی کشته می شوند
[ترجمه گوگل]مقامات همچنین می گویند که حیوانات توسط شخص بازدارنده های حرفه ای بطور انسانی کشته می شوند

11. They also promise to treat the tigers humanely.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین قول دادند که با ببرها به شکلی انسانی رفتار کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین وعده داده اند که ببرها را بطور انسانی درمان کنند

12. Is the primary persona being treated humanely by the product?
[ترجمه ترگمان]آیا شخصیت اصلی انسانی است که به طور انسانی با محصول رفتار می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا شخصیت اصلی توسط محصول به صورت انسانی رفتار می شود؟

13. He suffered from pneumonia and was humanely let go the fall of 200
[ترجمه ترگمان]او از ذات الریه مبتلا شد و به شکلی انسانی از سقوط ۲۰۰ تن به دست آمد
[ترجمه گوگل]او از پنومونی رنج می برد و به طور انسانی اجازه افتادن 200 ساله را می داد

14. Soldiers treat all civilians humanely.
[ترجمه ترگمان]سربازان به طور انسانی با همه غیر نظامیان رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]سربازان همه افراد غیر نظامی را به صورت انسانی درمان می کنند

15. I don't support the death penalty, but if people are to be executed, it should be done humanely.
[ترجمه ترگمان]من از مجازات اعدام حمایت نمی کنم، اما اگر قرار باشد مردم اعدام شوند، باید به طور انسانی انجام شود
[ترجمه گوگل]من از مجازات اعدام حمایت نمی کنم، اما اگر مردم اعدام شوند، باید به صورت انسانی انجام شود

پیشنهاد کاربران

In a good way. - - by human being thoughts.


کلمات دیگر: