(زیست شناسی) بلاستولا، رویان رده (مرحله ای از رشد رویان که عبارت است از یک رده سلول که تشکیل حفره یا کیسه ای را می دهند)، تنداله
blastula
(زیست شناسی) بلاستولا، رویان رده (مرحله ای از رشد رویان که عبارت است از یک رده سلول که تشکیل حفره یا کیسه ای را می دهند)، تنداله
انگلیسی به فارسی
(زیستشناسی) بلاستولا، رویانرده (مرحلهای از رشد رویان که عبارت است از یک رده سلول که تشکیل حفره یا کیسهای را میدهند)، تنداله
بلستولا
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: blastulas
مشتقات: blastular (adj.)
حالات: blastulas
مشتقات: blastular (adj.)
• : تعریف: an embryo in an early stage of development that consists of a single layer of cells forming a hollow sphere.
• (embryology) cavity surrounded by a single layer of cells (first stage in the life of an embryo)
جملات نمونه
1. This simple structure, the blastula, must now be moulded by cellular activities into all the shapes that emerge during development.
[ترجمه ترگمان]این ساختار ساده، the، اکنون باید توسط فعالیت های سلولی به همه اشکال که در طول توسعه ظاهر می شوند، شکل داده شود
[ترجمه گوگل]این ساختار ساده، بلستولا، باید در حال حاضر با فعالیت های سلولی به تمام شکل هایی که در طول توسعه ظهور می یابند، قالب بندی شود
[ترجمه گوگل]این ساختار ساده، بلستولا، باید در حال حاضر با فعالیت های سلولی به تمام شکل هایی که در طول توسعه ظهور می یابند، قالب بندی شود
2. The results indicated that the fertilized eggs in blastula stage and yolk-sac larva of Paralichthys olivaceus were more sensitive to algal toxin than those in other development stages.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که تخم های بارور شده در مرحله blastula و لارو yolk - از Paralichthys olivaceus نسبت به toxin algal نسبت به سایر مراحل توسعه حساس تر بودند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که تخم های بارور شده در مرحله بلستولا و لارو قرمز مایل به قرمز Paralichthys olivaceus نسبت به سموم جلبک بیشتری نسبت به سایر مراحل رشد حساس تر بودند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که تخم های بارور شده در مرحله بلستولا و لارو قرمز مایل به قرمز Paralichthys olivaceus نسبت به سموم جلبک بیشتری نسبت به سایر مراحل رشد حساس تر بودند
3. Blastula and gastrulae arrived 1 and 4 d after fertilization.
[ترجمه ترگمان]blastula و gastrulae ۱ و ۴ بعدی پس از لقاح وارد شدند
[ترجمه گوگل]بلستولا و گاسترولا به مدت 1 و 4 روز پس از لقاح وارد شدند
[ترجمه گوگل]بلستولا و گاسترولا به مدت 1 و 4 روز پس از لقاح وارد شدند
4. The rearrangement of the blastula into a three-dimensional organism with inner, middle, and outer layers occurs during gastrulation .
[ترجمه ترگمان]بازآرایی the به یک ارگانیسم سه بعدی با لایه های درونی، میانی و بیرونی در خلال گاسترولاسیون رخ می دهد
[ترجمه گوگل]بازسازی بلستول به یک ارگانیزم سه بعدی با لایه های داخلی، متوسط و بیرونی در هنگام گاسترولتین رخ می دهد
[ترجمه گوگل]بازسازی بلستول به یک ارگانیزم سه بعدی با لایه های داخلی، متوسط و بیرونی در هنگام گاسترولتین رخ می دهد
5. The cells of the blastula, called blastomeres, also each receive a full diploid set of chromosomes.
[ترجمه ترگمان]سلول های of، که blastomeres نامیده می شوند، هر کدام یک مجموعه کامل از کروموزوم ها را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]سلولهای بلستول، به نام بلستومرها، همچنین هر یک از مجموعه کامل دیپلولهای کروموزوم را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]سلولهای بلستول، به نام بلستومرها، همچنین هر یک از مجموعه کامل دیپلولهای کروموزوم را دریافت می کنند
6. The successful application in blastula biopsy of our single-cell CGH demonstrate application prospects of this new technology in clinical PGS.
[ترجمه ترگمان]کاربرد موفق in blastula از CGH تک سلول ما، چشم اندازه ای برنامه این فن آوری جدید را در PGS بالینی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کاربرد موفقیت آمیز در بیوپسی بلستولا از CGH تک سلولی ما چشم انداز کاربرد این تکنولوژی جدید را در PGS بالینی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کاربرد موفقیت آمیز در بیوپسی بلستولا از CGH تک سلولی ما چشم انداز کاربرد این تکنولوژی جدید را در PGS بالینی نشان می دهد
7. Results showed that the pregnant rate of blastula was higher than that of morula.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که نرخ بارداری of بالاتر از نرخ of است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که میزان باردولا در بارداری بالاتر از مورولا است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که میزان باردولا در بارداری بالاتر از مورولا است
8. Cleavage produces a blastula, a sheet of cells rounded into a sphere that in most species surrounds a cavity.
[ترجمه ترگمان]Cleavage یک blastula تولید می کند، یک ورق از سلول ها به یک کره که در اکثر گونه ها یک گودال وجود دارد، گرد می شوند
[ترجمه گوگل]Cleavage بلستولا را تولید می کند، یک ورق سلول ها به یک کره متصل می شود که در اکثر گونه ها یک حفره را احاطه کرده است
[ترجمه گوگل]Cleavage بلستولا را تولید می کند، یک ورق سلول ها به یک کره متصل می شود که در اکثر گونه ها یک حفره را احاطه کرده است
9. It enter the late blastula stage in 6 h 50 min.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند به مرحله آخر blastula در مدت ۶ ساعت در دقیقه ۵۰ دقیقه وارد می شود
[ترجمه گوگل]مرحله بعد از بلاستولا را در 6 ساعت و 50 دقیقه وارد کنید
[ترجمه گوگل]مرحله بعد از بلاستولا را در 6 ساعت و 50 دقیقه وارد کنید
10. The series of mitotic cell divisions that produces a blastula from a fertilized ovum. It is the basis of the multicellularity of complex organisms.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از بخش های سلول غیرمستقیم که یک blastula را از یک ovum بارور تولید می کنند این پایه و اساس مجموعه ارگانیسم های پیچیده است
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از تقسیم سلول های متیوپیک که از یک تخمک لقاح تولید می شود این اساس چند سلولی موجودات پیچیده است
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از تقسیم سلول های متیوپیک که از یک تخمک لقاح تولید می شود این اساس چند سلولی موجودات پیچیده است
11. Short time delay don't result in preimplantation embryos death, but impacted blastula rate of pronucleus embryos.
[ترجمه ترگمان]تاخیر زمانی کوتاه منجر به مرگ جنین در جنین نشد، بلکه بر نرخ blastula جنین نیز تاثیر گذاشت
[ترجمه گوگل]تاخیر کوتاه مدت باعث مرگ نوزادان قبل از تکامل نمیشود، اما میزان انسداد جنینهای پرونوکولوس را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]تاخیر کوتاه مدت باعث مرگ نوزادان قبل از تکامل نمیشود، اما میزان انسداد جنینهای پرونوکولوس را کاهش می دهد
12. The authors have observed that the blastoderm, the blastomeres and the blastula cells have intimate relation with the yolk which plays a very important part in the development of the embryo.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان مشاهده کرده اند که the ها، the ها و سلول های blastula رابطه نزدیکی با نطفه دارند که نقش مهمی در رشد جنین ایفا می کند
[ترجمه گوگل]نویسندگان مشاهده کرده اند که بلاستودرمان، بلستومورها و سلول های بلستولا رابطه ای صمیمی با زرده دارند که نقش مهمی در رشد جنین دارد
[ترجمه گوگل]نویسندگان مشاهده کرده اند که بلاستودرمان، بلستومورها و سلول های بلستولا رابطه ای صمیمی با زرده دارند که نقش مهمی در رشد جنین دارد
13. However, content of the dissolvable protein and amino acid during gastrula stage during blastula stage.
[ترجمه ترگمان]با این حال، محتوای پروتیین dissolvable و آمینو اسید در طول مرحله gastrula در طول مرحله blastula نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، محتوای پروتئین بازدارنده و اسید آمینه در مرحله گاسترولا در مرحله بلستولا
[ترجمه گوگل]با این حال، محتوای پروتئین بازدارنده و اسید آمینه در مرحله گاسترولا در مرحله بلستولا
14. Applying YAG double-frequency laser microbeam respectively irradiated fertilized eggs, 4-cell-stage, blastula stage embryos of Bufo bufo gargarizans.
[ترجمه ترگمان]کاربرد نورون های laser دوگانه با فرکانس دوگانه، تخم های بارور شده، ۴ - سلول، و جنین stage of bufo gargarizans را آلوده می کند
[ترجمه گوگل]با استفاده از میکروب های لیزر دوگانه فرکانس YAG به ترتیب تخم های بارور شده تخمک، مرحله 4 سلول، جنین های مرحله بلستولا بوفو بوفو گارگریازان
[ترجمه گوگل]با استفاده از میکروب های لیزر دوگانه فرکانس YAG به ترتیب تخم های بارور شده تخمک، مرحله 4 سلول، جنین های مرحله بلستولا بوفو بوفو گارگریازان
پیشنهاد کاربران
blastula ( زیستشناسی )
واژه مصوب: تَنداله
تعریف: ساختاری کروی در فرایند تشکیل جنین که از یک ردیف یاخته در اطراف و یک حفرۀ پر از مایع در مرکز تشکیل شده است
واژه مصوب: تَنداله
تعریف: ساختاری کروی در فرایند تشکیل جنین که از یک ردیف یاخته در اطراف و یک حفرۀ پر از مایع در مرکز تشکیل شده است
کلمات دیگر: