کلمه جو
صفحه اصلی

fourth estate


(در دموکراسی) پایه ی چهارم (یعنی مطبوعات) (سه پایه ی دیگر: قضائیه و مقننه و مجریه)، مطبوعات عمومی، نشریات ملی، رکن چهارم مشروطیت

انگلیسی به فارسی

مطبوعات عمومی، نشریات ملی، رکن چهارم مشروطیت


املاک چهارم، مطبوعات عمومی، نشریات ملی، رکن چهارم مشروطیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the news media of a country, considered as an entity with political power.

• public press

مترادف و متضاد

the press


Synonyms: broadcast journalism, electronic journalism, journalism, journalists, news media, press, press corps, print journalism, public press, public print


جملات نمونه

1. Once again the Fourth Estate was being wined and dined by an Fteam today, this time by Sauber.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، طبقه چهارم، که امروز با an شام خورده بود، امروز با Sauber شام خورد
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر املاک چهارم در حال غرق شدن بود و توسط Fteam امروز، این بار توسط Sauber

2. A fourth estate is being planned in Tuen Mun.
[ترجمه ترگمان]یک ملک چهارم در Tuen Mun برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]املاک چهارم در توئن مون برنامه ریزی شده است

3. If journalists were the Fourth Estate, bloggers are becoming the Fifth Estate.
[ترجمه ترگمان]اگر روزنامه نگاران طبقه چهارم باشند، وبلاگ نویسان در حال تبدیل شدن به پنجمین طبقه هستند
[ترجمه گوگل]اگر روزنامه نگاران املاک چهارم بودند، وبلاگ نویسان تبدیل به املاک پنجم شدند

4. The fourth estate long ago declared this war unwinnable.
[ترجمه ترگمان]ملک چهارم مدت ها پیش این جنگ را unwinnable اعلام کرد
[ترجمه گوگل]املاک چهارم مدتها پیش این جنگ را غیرقابل قبول اعلام کرده بود

5. Must try harder, gentlemen of the Spanish sporting fourth estate.
[ترجمه ترگمان]آقایان، باید سخت تر تلاش کنید
[ترجمه گوگل]باید سخت تر تلاش کنید، آقایان ملک امپراتوری ورزشی اسپانیا

6. What ethical principles have journalists traditionally adhered to given their central role as the "fourth estate" between governments and publics?
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، روزنامه نگاران به طور سنتی به نقش اصلی خود به عنوان \"ملک چهارم\" بین دولت ها و مردم پایبند هستند؟
[ترجمه گوگل]چه اصول اخلاقی روزنامه نگاران به طور سنتی به توجه به نقش مرکزی خود به عنوان 'املاک چهارم' بین دولت ها و مردم عمومی پایبند هستند؟

7. In 20 the slumbering Fourth Estate awakes to make its first and final stand.
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰، طبقه چهارم به خواب می رود تا جایگاه اول و نهایی خود را داشته باشد
[ترجمه گوگل]در 20 سالگی ملک چهارم بیدار می شود تا جایگاه اول و آخر خود را به دست آورد

8. The term Fourth Estate refers to the press, both in its explicit capacity of advocacy and in its implicit ability to frame political issues.
[ترجمه ترگمان]اصطلاح طبقه چهارم به مطبوعات، هم در ظرفیت صریح حمایت و هم در توانایی ضمنی آن برای چارچوب مسایل سیاسی اشاره دارد
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'املاک چهارم' به مطبوعات اشاره می کند، هر دو در توانایی صریح دفاع از آن و توانایی ضمنی آن برای شکل گیری مسائل سیاسی

9. American presidential candidates have to be aware of the tremendous influence of the fourth estate.
[ترجمه ترگمان]نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا باید از تاثیر بسیار زیاد ملک چهارم آگاه باشند
[ترجمه گوگل]نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا باید از نفوذ عظیم املاک چهارم مطلع شوند

10. The gallery in which the reporters sit has become a fourth estate of the realm.
[ترجمه ترگمان]نمایشگاهی که خبرنگاران در آن می نشینند، بخش چهارم قلمرو این کشور شده اند
[ترجمه گوگل]گالری که گزارشگران آن را نشسته اند تبدیل به املاک چهارم از قلمرو

11. In 200 26 Asian journalists were killed in the line of duty, according to the International Press Institute, making Asia even deadlier than the Middle East for the fourth estate.
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش موسسه بین المللی پرس، در حدود ۲۰۰ خبرنگار آسیای میانه در حین انجام وظیفه کشته شده اند که آسیا را حتی از خاور میانه نسبت به خاور میانه کشنده تر ساخته است
[ترجمه گوگل]به گفته موسسه مطبوعات بین المللی، در 200 روزنامهنگار آسیایی در خط وظیفه کشته شده اند، و آسیا حتی به خاطر املاک چهارم آسیب پذیرتر از خاور میانه است


کلمات دیگر: