کلمه جو
صفحه اصلی

expropriated


(verb transitive) سلب مالکیت کردن از، از تملک در آوردن

انگلیسی به انگلیسی

• confiscated, requisitioned, taken away (about property)

جملات نمونه

1. lands expropriated for the construction of a hospital
زمین مصادره شده برای ساختمان بیمارستان

2. the funds had been expropriated by smith
اسمیت پول ها را خورده بود.

3. The government expropriated the land for an airport.
[ترجمه ترگمان]دولت زمین را برای یک فرودگاه ضبط کرد
[ترجمه گوگل]دولت از زمین برای یک فرودگاه استفاده کرد

4. The new government expropriated his estate for military purposes.
[ترجمه ترگمان]دولت جدید اموالش را برای اهداف نظامی ضبط کرد
[ترجمه گوگل]حکومت جدید اموال خود را برای مقاصد نظامی مصادره کرد

5. The Bolsheviks expropriated the property of the landowners.
[ترجمه ترگمان]بلشویک ها اموال مالکان را لو می دهند
[ترجمه گوگل]بلشویکها مالکیت مالکین را از خود گرفتند

6. He expropriated the jewels from the bank's safe.
[ترجمه ترگمان]او جواهرات را از گاوصندوق بانک برداشت
[ترجمه گوگل]او جواهرات را از امن بانک مورد استفاده قرار داد

7. The local government expropriated all the trucks and tractors during the flood.
[ترجمه ترگمان]دولت محلی همه کامیون ها و تراکتورها را در طی سیل ضبط کرده است
[ترجمه گوگل]دولت محلی تمام کامیون ها و تراکتورها را در طول سیل فرا گرفت

8. He expropriated my ideas for his own article.
[ترجمه ترگمان]عقاید مرا برای مقاله خود ضبط کرد
[ترجمه گوگل]او ایده های من را برای مقاله خود منحرف کرد

9. She expropriated my ideas for her own book.
[ترجمه ترگمان]اون ایده های منو برای کتاب خودش عوض کرد
[ترجمه گوگل]او ایده های من را برای کتاب خود سوق داد

10. The new government expropriated the landowners from their estates.
[ترجمه ترگمان]دولت جدید مالکان را از املاک خود ضبط کرد
[ترجمه گوگل]دولت جدید مالکین زمین را از اموال خود سوق داد

11. Where it could, it expropriated resources by simple edict.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که می توانست، منابع را با فرمان ساده ضبط کرد
[ترجمه گوگل]از کجا می توانست منابع را با ادیان ساده استخراج کند

12. Then, in the 1970s, the government expropriated thousands of acres of ejido land nationwide to promote tourism and other development.
[ترجمه ترگمان]سپس در دهه ۱۹۷۰، دولت هزاران هکتار زمین بایر را در سراسر کشور ضبط کرد تا گردشگری و توسعه دیگر را ترویج کند
[ترجمه گوگل]سپس، در دهه 1970، دولت هزاران هکتار زمین ejido را در سراسر کشور برای ترویج گردشگری و توسعه های دیگر مورد استفاده قرار داد

13. Their ideas could be expropriated as freely and easily as blackberries from a hedge in summer.
[ترجمه ترگمان]ideas می توانستند به آسانی و راحت و راحت از یک پرچین در تابستان expropriated
[ترجمه گوگل]ایده های خود را می توان به صورت آزاد و راحت به عنوان جوجه کشی از محافظ در تابستان استفاده می شود

14. The exclusion of properties expropriated before 1949 from restitution was inevitable.
[ترجمه ترگمان]حذف اموال قبل از سال ۱۹۴۹، اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]محرومیت از اموال اشخاصی که قبل از سال 1949 دستگیر شده بودند، اجتناب ناپذیر بود

15. Our material resources, including our lands, had been expropriated.
[ترجمه ترگمان]منابع مادی ما، از جمله سرزمین های ما، سلب مالکیت شده بود
[ترجمه گوگل]منابع مادی ما، از جمله سرزمین های ما، مورد سوء استفاده قرار گرفته اند


کلمات دیگر: