کلمه جو
صفحه اصلی

franciscan


وابسته به فرانسیس مقدس (saint francis of assisi)، وابسته به راهبان فرانسیسکان (که در سال 1209 میلادی توسط فرانسیس مقدس متشکل شدند)، وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس

انگلیسی به فارسی

وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس


فرانسیسکن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to one of the Roman Catholic orders founded by St. Francis of Assisi in 1209.
اسم ( noun )
• : تعریف: a member of one of the Roman Catholic orders founded by Saint Francis of Assisi.

• member of a religious order founded by st. francis of assisi in the 13th century
of or pertaining to st. francis of assisi or the franciscans (religious order founded by st. francis)

جملات نمونه

1. Mitch was a San Franciscan by birth.
[ترجمه ترگمان]میشل از نظر تولد از فرقه فرانسیسیان بود
[ترجمه گوگل]میچ با تولد یک سان فرانسیسکن بود

2. Franciscan legend thus presented the faithful a generation later with Francis as the allegorical saviour of the universal Church.
[ترجمه ترگمان]پس از آن افسانه فرقه فرانسیسیان یک نسل بعد با فرانسوا به عنوان منجی \"کلیسای جامع\" معرفی شد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، افسانه فرانسیسکان، نسل بعد را با فرانسیس به عنوان نجات دهنده تمثیلی کلیسای جهانی معرفی کرد

3. It is true that Franciscan spirituality put new stress on the necessity for integrating action and contemplation.
[ترجمه ترگمان]این درست است که معنویت Franciscan بر لزوم یکپارچگی فعالیت ها و تفکر تاکید می کند
[ترجمه گوگل]درست است که معنویت فرانسیسکن تأکید جدید بر ضرورت ادغام اقدام و تفکر است

4. Monica s Mission, founded in 193by a Franciscan priest as a clinic for the poor.
[ترجمه ترگمان]ماموریت مونیکا در سال ۱۹۳ توسط یک کشیش Franciscan به عنوان یک کلینیک برای فقرا تاسیس شد
[ترجمه گوگل]مونیکا ماموریت، در سال 193 توسط یک کشیش فرانسیسکن به عنوان یک کلینیک برای فقرا تاسیس شد

5. We agreed that was an unfunny, un-San Franciscan and very dangerous stunt.
[ترجمه ترگمان]ما توافق کردیم که این یک شاهکار بسیار خطرناک و بسیار خطرناک است
[ترجمه گوگل]ما توافق کردیم که یک بی نظیر، شیرین و غیر متعارف سان فرانسیسکن و بسیار خطرناک بود

6. Franciscan theologian John Duns Scotus, who died in 130 was no dunce - he was a leading church intellectual.
[ترجمه ترگمان]جان دانز سکوتس، عالم الاهی Franciscan، که در سال ۱۳۰ مرد کودن نبود - او یک روشنفکر کلیسا بود
[ترجمه گوگل]جان دوناس اسکوتوس، متفکر فرانسیسکن، که در سال 130 درگذشت، هیچ مدتی نداشت - او یک روشنفکر کلیسای برجسته بود

7. Several decades later, San Franciscan George Lawrence took amazing overhead shots of his city after the devastating 1906 earthquake.
[ترجمه ترگمان]چند دهه بعد، سن آنتونیو، بعد از زلزله ویرانگر ۱۹۰۶، عکس های فوق العاده ای از شهر خود گرفت
[ترجمه گوگل]چندین دهه بعد، سان فرانسیسکن جورج لارنس پس از زلزله ویرانگر 1906، عکس های سربارانه ای را از شهرش گرفت

8. These embrace the Benedictine, Augustinian, Franciscan and other main traditions of the religious life.
[ترجمه ترگمان]اینان فرقه بندیکتیان، Augustinian، Franciscan و سایر سنن اصلی زندگی مذهبی را در بر می گیرند
[ترجمه گوگل]اینها شامل بنیدیکتین، آگاتینین، فرانسیسکن و سایر سنتهای اصلی زندگی دینی هستند

9. A Franciscan from Genoa, he enriched his family and the Papal States through simony and heavy taxation.
[ترجمه ترگمان]یک فرقه فرانسیسیان از جنوآ، خانواده خود و ایالات پاپی را از طریق خرید و فروش و خرید و فروش زیاد ثروتمند کرد
[ترجمه گوگل]یک فرانسیسکن از جنوا، او خانواده و دولت پاپ را از طریق سمیه و مالیات سنگین غنی کرد

10. Perhaps if we once admit in Franciscan and Darwinian vein that the creatures we so insouciantly brush aside are our relatives, we would treat them differently.
[ترجمه ترگمان]شاید اگر یک بار به رگ Franciscan و داروینی عقیده داشته باشیم که موجوداتی که این همه insouciantly را کنار می گذاریم، بستگان ما هستند، ما با آن ها به طور دیگری رفتار می کنیم
[ترجمه گوگل]شاید اگر ما یک بار در فلسفه های فرانسیسکن و داروین پذیرفتیم که موجوداتی که ما به طور ناخودآگاه از هم جدا می کنیم، بستگان ما هستند، ما با آنها متفاوت رفتار خواهیم کرد

11. The Franciscan John of Montecorvino arrived in Dadu in 1294 and established a catholic community. In 130 Pope Clement V appointed him archbishop.
[ترجمه ترگمان]The جان of در دادو در دادو وارد دادو شد و یک جامعه کاتولیک تاسیس کرد در سال ۱۳۰ پاپ کلمنس هفتم او را به مقام اسقف اعظم منصوب کرد
[ترجمه گوگل]Franciscan جان Montecorvino در Dadu در 1294 وارد شد و یک جامعه کاتولیک تاسیس شد در 130 پاپ کلیمان V او را اسقف اعظم گذاشت

12. Nicholas IV, himself a Franciscan, sent missionaries of the order to Servia in 128 and another mission followed (135 under Friar Bartholomew, Bishop of Trau.
[ترجمه ترگمان]نیکولا چهار، خود یک فرقه فرانسیسیان بود، missionaries را به لشکر ۱۲۸ فرستاد و ماموریت دیگری به دنبال آن (۱۳۵ مورد از راهب Bartholomew، اسقف of)دنبال شد
[ترجمه گوگل]نیکلاس IV، خود یک فرانسیسکن، مبلغین سفارش را به Servia در 128 و ماموریت دیگری را دنبال کرد (135 فراری Bartholomew، اسقف طارق)

13. Even before his time, the Franciscan and the Dominican currents had set out in divergent directions.
[ترجمه ترگمان]فرقه فرانسیسیان و فرقه های Dominican حتی قبل از زمان خود، در جهات مختلف به راه افتاده بودند
[ترجمه گوگل]حتی قبل از وقتش، جریانهای فرانسیسکن و دومینیکن در مسیرهای متفاوتی قرار داشتند

14. In July 1927 a medical doctor and four Franciscan nurses kept a watch on her 24 hours a day for a two-week period.
[ترجمه ترگمان]در ژولای ۱۹۲۷ یک پزشک پزشکی و چهار پرستار فرقه فرانسیسیان روزی ۲۴ ساعت برای مدت دو هفته ای نگهبانی می دادند
[ترجمه گوگل]در ژوئیه 1927 یک پزشک و چهار پرستار Franciscan در 24 ساعت شبانه روز برای مدت دو هفته نگهداری کردند

15. He called telephone to his parents in San Franciscan, and told them: dad and mom, I would be back, but I have a bad message.
[ترجمه ترگمان]او تلفنی با والدین خود در سن Franciscan تماس گرفت و به آن ها گفت: پدر و مادر، من برمی گردم، اما پیام بدی دارم
[ترجمه گوگل]او به والدینش در سان فرانسیسکن تلفن می زد و به آنها گفت: پدر و مادر، من برگشتم، اما پیام بدی دارم


کلمات دیگر: