کلمه جو
صفحه اصلی

dish towel


حوله برای خشک کردن ظرف ها، ظرف خشک کن، حوله ی ظرف، کهنه ظرف خشک کنی، حوله ظرفشویی

انگلیسی به فارسی

کهنه ظرف خشک‌کنی، حوله ظرفشویی


حوله ظرفشویی، کهنه ظرف خشک کنی


انگلیسی به انگلیسی

• towel for drying dishes

جملات نمونه

1. He had folded the thin dish towel over his forearm and stood now with clasped hands.
[ترجمه ترگمان]حوله نازکش را روی ساعد تا کرده بود و حالا با دست های به هم پیوسته، ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او حوله ظرف نازک را بر روی ساعدش گذاشته بود و اکنون با دستانش ایستاده بود

2. Richard hands me a dish towel and is off.
[ترجمه ترگمان]ریچارد حوله ای را به من داد و خاموش شد
[ترجمه گوگل]ریچارد دستم را به یک ظرف حوله بر می دارد و خاموش است

3. She reached for the dish towel hanging off the hook, but Todd angled his body to block her.
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد تا حوله را از قلاب اویزان کند، اما تاد مجبورش کرد تا جلوی او را بگیرد
[ترجمه گوگل]او برای حوله ای که از قلاب آویزان شده بود رسیده بود، اما تاد زاویه بدن او را برای جلوگیری از او

4. ( She puts her hand on the dish towel which lies on the table, stands looking down at table, one half of which is clean, the other half messy . ) It's wiped to here .
[ترجمه ترگمان](او دستش را روی حوله ای که روی میز قرار دارد می گذارد، به میز نگاه می کند، که نیمی از آن تمیز و نیمه کثیف دیگر تمیز است)
[ترجمه گوگل](او دست خود را بر روی ظرف حوله قرار می دهد که روی میز است، روی میز میز می زند، نیمی از آن تمیز است، نیمه دیگر کثیف است)

5. He placed the foil-covered bowl on a dish towel on the dining table.
[ترجمه ترگمان]او کاسه پر را روی یک حوله ظرف غذا روی میز ناهارخوری گذاشت
[ترجمه گوگل]او ظرف کاسه فویل را روی یک ظرف حوله ای در میز ناهار قرار داد

6. Marie Fermoyle turned the sputtering steak, then wiped her eyes with the dish towel.
[ترجمه ترگمان]ماری Fermoyle کباب را ورق زد و با حوله ظرف را پاک کرد
[ترجمه گوگل]ماری Fermoyle استیک اشباع شده تبدیل، و سپس چشم خود را با حوله ظرف پاک

7. Tip: If you need to move a large item on your own, stick a dish towel under each leg and push; or if you've got carpet, use furniture sliders.
[ترجمه ترگمان]نکته: اگر نیاز دارید یک شی بزرگ را به تنهایی حرکت دهید، یک حوله ظرف را زیر هر پا و فشار دهید؛ و یا اگر فرش دارید، از sliders مبلمان استفاده کنید
[ترجمه گوگل]نکته: اگر شما نیاز به جابجایی یک آیتم بزرگ در خود داشته باشید، حوله ظرف را در زیر هر پا قرار دهید و فشار دهید؛ یا اگر فرش داشته باشید، از لغزنده های مبلمان استفاده کنید

8. I get up and tiptoe toward the cupboard. Along the way I grab a dish towel off the back of a chair—a weapon strikes me as a good idea—and motion to our dog Rick to stick close behind me.
[ترجمه ترگمان]بلند می شوم و پاورچین پاورچین به طرف گنجه می روم در طول راه یک حوله ظرف را از پشت یک صندلی برداشتم - یک اسلحه به نظر من ایده خوبی بود - و حرکت به سوی سگمون ریک که پشت سر من بود
[ترجمه گوگل]من بلند شدم و به سمت کابینت نوک انگشتم در طول راه من حوله ظرف را از پشت صندلی برداشتم - یک سلاح به من یک ایده خوب تبدیل می شود - و حرکت به سگ ما ریک به پشت سر من نزدیک می شود

9. It is advisable to use a tissue handkerchief or a dish towel (tea towel).
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که از دستمال بافت و یا حوله ظرف (حوله چای)استفاده کنید
[ترجمه گوگل]توصیه می شود از یک دستمال بافت یا یک ظرف حوله (حوله چای) استفاده کنید

پیشنهاد کاربران

دستمال خشک کن


کلمات دیگر: