کلمه جو
صفحه اصلی

set free


آزاد کردن، رها کردن، ول کردن

انگلیسی به فارسی

مجموعه رایگان


انگلیسی به انگلیسی

• release, let go, bring out to the wild

جملات نمونه

1. He was set free and rehabilitated as chief engineer.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مهندس ارشد آزاد و توان بخشی شده بود
[ترجمه گوگل]او آزاد شد و به عنوان مهندس ارشد بازسازی شد

2. I think all caged birds should be set free.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تمام پرنده ها در قفس آزاد باشند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم همه پرنده های قفس باید آزاد شوند

3. A group of gunmen attacked a prison and set free nine criminals in Moroto.
[ترجمه ترگمان]گروهی از افراد مسلح به یک زندان حمله کردند و نه مجرم را در Moroto آزاد کردند
[ترجمه گوگل]گروهی از مردان مسلح به یک زندان حمله کردند و نه مجرم را در موروتو آزاد کردند

4. The general directed that the prisoners should be set free.
[ترجمه ترگمان]ژنرال دستور داد که زندانیان آزاد شوند
[ترجمه گوگل]به طور کلی دستور داد که زندانیان آزاد شوند

5. More than ninety prisoners have been set free so far under a government amnesty.
[ترجمه ترگمان]تاکنون بیش از نود زندانی تحت عفو عمومی آزاد شده اند
[ترجمه گوگل]بیش از نه نفر از زندانیان تحت حکم عفو دولتی آزاد شده اند

6. All the other hostages were finally set free.
[ترجمه ترگمان]بقیه گروگان ها بالاخره آزاد شدند
[ترجمه گوگل]همه گروگان های دیگر سرانجام آزاد شدند

7. The prisoner had hopes that he might be set free.
[ترجمه ترگمان]محبوس امیدوار بود که او آزاد شود
[ترجمه گوگل]زندانی امیدوار بود که او آزاد شود

8. The convicts were pardoned and set free.
[ترجمه ترگمان]محکومان عفو شدند و آزاد شدند
[ترجمه گوگل]محکومین آزاد شدند و آزاد شدند

9. Johnnie seemed mesmerized by a frigate bird set free in endless space.
[ترجمه ترگمان]جانی به نظر می رسید که مجذوب یک کشتی جنگی شده و در فضای بیکران آزاد شده است
[ترجمه گوگل]جاننی به وسیله یک پرنده ناوچه آزاد در فضای بی پایان به نظر می رسید

10. You play a character called Rohan who must set free the monks he finds on his journey.
[ترجمه ترگمان]شما یک شخصیت به نام رو هان را بازی می کنید که باید the را که در سفر خود می یابد آزاد کند
[ترجمه گوگل]شما شخصیتی را به نام روحان بازی می کنید که باید راهبان را که در سفر او پیدا می کنید آزاد کند

11. You might even be set free from the keyboard, entering commands by speaking to the Navigator.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است حتی از صفحه کلید آزاد باشید، و با صحبت با the وارد شوید
[ترجمه گوگل]شما حتی ممکن است از صفحه کلید آزاد شده و دستورات را با صحبت کردن با ناوبر وارد کنید

12. The Brethren of the Order were set free to go to Kolossi.
[ترجمه ترگمان]برادران محفل برای رفتن به Kolossi آزاد شدند
[ترجمه گوگل]برادران نظم آزاد شدند که به Kolossi بروند

13. It meant the pound was set free to float to find its own value in world markets.
[ترجمه ترگمان]این به معنی آن بود که پوند برای پیدا کردن ارزش خود در بازارهای جهانی آزاد شد
[ترجمه گوگل]به این معناست که پوند آزادانه شناور شد تا ارزش خود را در بازارهای جهانی پیدا کند

14. The birds were set free.
[ترجمه ترگمان]پرندگان آزاد شدند
[ترجمه گوگل]پرندگان آزاد شدند


کلمات دیگر: