قابل کشت وزرع
tillable
قابل کشت وزرع
انگلیسی به فارسی
قابل کشت وزرع
قابل انجام است، قابل کشت وزرع
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: capable of being tilled.
• متضاد: untillable
• متضاد: untillable
• can be tilled, can be plowed or dug in preparation for planting
جملات نمونه
1. The prediction shows that the ratio of tillable land is gradually decreasing, and the ratio of the residential land and industrial land is increasing.
[ترجمه ترگمان]این پیش بینی نشان می دهد که نسبت زمین tillable به تدریج کاهش می یابد و نسبت زمین های مسکونی و زمین های صنعتی در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]پیش بینی نشان می دهد که نسبت زمین های قابل کشت به تدریج کاهش می یابد و نسبت زمین های مسکونی و زمین های صنعتی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]پیش بینی نشان می دهد که نسبت زمین های قابل کشت به تدریج کاهش می یابد و نسبت زمین های مسکونی و زمین های صنعتی افزایش می یابد
2. And, with a rising population, more tillable land will be needed.
[ترجمه ترگمان]و با افزایش جمعیت، زمین های tillable بیشتری مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه گوگل]و با افزایش جمعیت، زمین های قابل کاشت بیشتر مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه گوگل]و با افزایش جمعیت، زمین های قابل کاشت بیشتر مورد نیاز خواهد بود
3. Bull; With just 7% of the world's tillable land, China feeds 22% of world's population.
[ترجمه ترگمان]بول، با تنها ۷ % زمین tillable جهان، ۲۲ درصد از جمعیت جهان را تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]بول؛ چین تنها 7 درصد از زمین های قابل کشت را در جهان دارد و 22 درصد از جمعیت جهان را تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]بول؛ چین تنها 7 درصد از زمین های قابل کشت را در جهان دارد و 22 درصد از جمعیت جهان را تغذیه می کند
4. The distributions of tillable field and population are used as the economics index to zone the hazard risk caused by flood.
[ترجمه ترگمان]توزیع میدان tillable و جمعیت به عنوان شاخص اقتصاد برای منطقه مورد استفاده قرار می گیرند تا خطر خطر ناشی از سیل ایجاد شود
[ترجمه گوگل]توزیع زمین های توده ای و جمعیت به عنوان شاخص اقتصادی به منطقه خطر مخاطره ناشی از سیل استفاده می شود
[ترجمه گوگل]توزیع زمین های توده ای و جمعیت به عنوان شاخص اقتصادی به منطقه خطر مخاطره ناشی از سیل استفاده می شود
5. The distributions of tillable field and population were used as the economics index to zone the hazard risk caused by flood.
[ترجمه ترگمان]توزیع میدان tillable و جمعیت به عنوان شاخص اقتصاد برای منطقه مورد استفاده قرار گرفتند تا خطر خطر ناشی از سیل را تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]توزیع زمین های توده ای و جمعیت به عنوان شاخص اقتصادی به منطقه خطر خطر ناشی از سیل استفاده شد
[ترجمه گوگل]توزیع زمین های توده ای و جمعیت به عنوان شاخص اقتصادی به منطقه خطر خطر ناشی از سیل استفاده شد
6. The policies of turning tillable fields into economic development zones have been severely criticised and regarded as environmentally unfriendly.
[ترجمه ترگمان]سیاست های تبدیل حوزه های tillable به مناطق توسعه اقتصادی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و آن را غیر دوستانه تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]سیاست های تبدیل زمین های قابل کشت به مناطق توسعه اقتصادی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و به عنوان محیط زیست غیر دوستانه شناخته شده است
[ترجمه گوگل]سیاست های تبدیل زمین های قابل کشت به مناطق توسعه اقتصادی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و به عنوان محیط زیست غیر دوستانه شناخته شده است
7. There is a close relationship between the consumption of tillable field resources and the growth of economy.
[ترجمه ترگمان]رابطه نزدیکی بین مصرف منابع میدان مغناطیسی و رشد اقتصادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]رابطه بین مصرف منابع زمین قابل کشت و رشد اقتصادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]رابطه بین مصرف منابع زمین قابل کشت و رشد اقتصادی وجود دارد
8. I did the texture from an existing object: a wire wrapped around the main wire and then I straightened it up in Photoshop in order to make it tillable.
[ترجمه ترگمان]من بافت شی موجود را انجام دادم: یک سیم دور سیم اصلی پیچیده شده بود و سپس آن را در فتوشاپ باز کردم تا آن را درست کنم
[ترجمه گوگل]بافتی از جسم موجود سیم پیچیده شده در اطراف سیم اصلی ساخته شده است و سپس آن را در فتوشاپ درست کردم تا آن را قابل اجرا کند
[ترجمه گوگل]بافتی از جسم موجود سیم پیچیده شده در اطراف سیم اصلی ساخته شده است و سپس آن را در فتوشاپ درست کردم تا آن را قابل اجرا کند
9. With a population of over 3 billion people and limited tillable land, food production and sustainable land use is a survival issue that landscape architects must address.
[ترجمه ترگمان]با جمعیتی بیش از ۳ میلیارد نفر و زمین های محدود tillable، تولید غذا و استفاده از زمین پایدار، مساله بقا است که معماران چشم انداز باید به آن بپردازند
[ترجمه گوگل]با جمعیتی بیش از 3 میلیارد نفر و زمین های قابل کشت محدود، تولید مواد غذایی و استفاده از زمین های پایدار، مسئله بقا است که معماران منظر باید در آن شرکت کنند
[ترجمه گوگل]با جمعیتی بیش از 3 میلیارد نفر و زمین های قابل کشت محدود، تولید مواد غذایی و استفاده از زمین های پایدار، مسئله بقا است که معماران منظر باید در آن شرکت کنند
10. The aim is to ensure no net loss of tillable fields.
[ترجمه ترگمان]هدف این است که از دست دادن خالص میدان های tillable اطمینان حاصل شود
[ترجمه گوگل]هدف این است که اطمینان حاصل شود که خالص خالص زمین های قابل کشت باشد
[ترجمه گوگل]هدف این است که اطمینان حاصل شود که خالص خالص زمین های قابل کشت باشد
11. Our innovation aim in construction field is to replace conditional clay solid brick with new wall material in order to protect tillable field, save energy and protect environment.
[ترجمه ترگمان]هدف نوآوری ما در زمینه ساخت وساز، جایگزینی آجر رس جامد با مواد دیوار جدید به منظور حفاظت از میدان tillable، حفظ انرژی و حفاظت از محیط زیست است
[ترجمه گوگل]هدف نوآوری ما در زمینه ساخت و ساز این است که آجرهای جامد معلق را با مواد دیواری جدید جایگزین کنیم تا از زمین های قابل کاشت محافظت کنیم، انرژی صرفه جویی کنیم و از محیط زیست محافظت کنیم
[ترجمه گوگل]هدف نوآوری ما در زمینه ساخت و ساز این است که آجرهای جامد معلق را با مواد دیواری جدید جایگزین کنیم تا از زمین های قابل کاشت محافظت کنیم، انرژی صرفه جویی کنیم و از محیط زیست محافظت کنیم
کلمات دیگر: