کلمه جو
صفحه اصلی

pickled


(خودمانی) مست، پاتیل، ترشی (انداخته)

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) مست، پاتیل


ترشی (انداخته)


شور


ترشی، ترشی انداختن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: preserved or steeped in a solution such as brine, vinegar, formaldehyde, or the like.

• soured, preserved in brine; (slang) drunk, intoxicated by alcohol
pickled vegetables, meat, and so on have been kept in vinegar or salt water to preserve them.
someone who is pickled is drunk; an informal use.
see also pickle.

جملات نمونه

1. pickled carrots
ترشی هویج

2. By this time, he was hopelessly pickled.
[ترجمه ترگمان]تا این زمان، او به طور نا امید کننده ای از خود بی خود شده بود
[ترجمه گوگل]در این زمان، او ناامید ترش بود

3. I got really pickled at Pat's party.
[ترجمه ترگمان] من واقعا توی مهمونی \"پت\" ترشی گرفتم
[ترجمه گوگل]من واقعا در حزب پات پیگیری کردم

4. A jar of pickle will contain pickled cabbage.
[ترجمه ترگمان] یه شیشه ترشی، ترشی کلم رو پر میکنه
[ترجمه گوگل]یک فنجان ترشی حاوی کلم ترشی است

5. The onions had been pickled in brine.
[ترجمه ترگمان]پیازها هم از آب نمک خیس شده بود
[ترجمه گوگل]پیاز در آب نمک استخراج شده است

6. If you guys like garlic, this pickled garlic is killer stuff.
[ترجمه ترگمان]، اگه شما از سیر خوشتون میاد این pickled سیر killer
[ترجمه گوگل]اگر شما مانند سیر هستید، این سیر ترشی چیزهای قاتل است

7. He was completely pickled.
[ترجمه ترگمان]کاملا سرخوش بود
[ترجمه گوگل]او کاملا ترشی کرد

8. To my surprise, the pickled onions were the source of this interest.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، ترشی و پیاز سرچشمه این علاقه بود
[ترجمه گوگل]به تعجب من، پیاز ترشی منبع این علاقه بود

9. The capers are usually pickled in a white wine vinegar to preserve them.
[ترجمه ترگمان]The معمولا در سرکه سفید سرکه pickled تا آن ها را حفظ کند
[ترجمه گوگل]کاپرها معمولا در شراب سفید شراب به منظور حفظ آنها استفاده می شود

10. Pickled cucumbers and beetroot and horseradish sauce topped the bill.
[ترجمه ترگمان]خیاره ای برشی و سس beetroot و سس horseradish بالای این لایحه هستند
[ترجمه گوگل]خیار ترشی و سس گوجه فرنگی و سوپ گوجه فرنگی بیشتر از این لایحه است

11. I wondered if there might be a pickled heart tucked in among all the livers, kidneys, and spleens.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که آیا در میان همه جگر، کلیه ها، طحال و طحال وجود دارد یا نه
[ترجمه گوگل]من تعجب کردم که آیا ممکن است یک قلب ترشیده در میان کلیه ها، کلیه ها و طحال وجود داشته باشد

12. His breath smelt of the black pickled olives she had first tasted on the voyage from Dingle.
[ترجمه ترگمان]بوی ترشی و زیتون سیاه که نخستین بار در سفر from چشیده بود به مشام می رسید
[ترجمه گوگل]او تنفس شده از زیتون های ترشی سیاه که او برای اولین بار در سفر از دینگل طعم بود

13. Smell of beer and pickled meat.
[ترجمه ترگمان] بوی آبجو و ترشی رو حس می کنم
[ترجمه گوگل]بوی آبجو و ترشی گوشت

14. They are also available pickled in cans.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در قوطی های کنسرو شده قرار دارند
[ترجمه گوگل]آنها نیز در قوطی های ترشی موجود هستند

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

پیشنهاد کاربران

ترشی
معمولا با غذا خورده می شود


کلمات دیگر: