چنانکه شامل گذشته شود
retroactively
چنانکه شامل گذشته شود
انگلیسی به انگلیسی
• in the manner of taking effect on a past date
جملات نمونه
1. The ruling should be applied retroactively.
[ترجمه سید محمد حاجی سید جوادی] حکم باید با عطف به ماسبق اجرا شود.
[ترجمه ترگمان]این حکم باید عطف به ماسبق شود[ترجمه گوگل]حکم باید با استفاده از معکوس اجرا شود
2. On Jan. 23 a decree suspended import tariffs retroactively from Jan. 15 until the expected announcement of new tariffs on April
[ترجمه سید محمد حاجی سید جوادی] فرمانی در تاریخ 23 ژانویه تعرفه های واردات از 15 ژانویه را تا اعلام تعرفه های جدید در ماه آپریل به تعویق انداخت.
[ترجمه ترگمان]در تاریخ ۲۳ ژانویه فرمان تعلیق تعرفه های واردات از تاریخ ۱۵ ژانویه تا زمان اعلام انتظار تعرفه های جدید در ماه آوریل به حالت تعلیق در آمد[ترجمه گوگل]در تاریخ 23 ژانویه یک فرمان تعرفه های واردات را از 15 ژانویه به تعویق افتاد تا تعرفه های جدید در ماه آوریل اعلام شود
3. The Commission can grant an exemption retroactively from the date of notification.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون می تواند به گذشته معافیت از تاریخ اطلاع کمک کند
[ترجمه گوگل]کمیسیون می تواند معافیت را از تاریخ اخطار به عقب رانندگی اعطا کند
[ترجمه گوگل]کمیسیون می تواند معافیت را از تاریخ اخطار به عقب رانندگی اعطا کند
4. The festival retroactively became the first Winter Olympics.
[ترجمه ترگمان]این جشنواره به اولین المپیک زمستانی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این جشنواره به تازگی به اولین بازی های المپیک زمستانی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این جشنواره به تازگی به اولین بازی های المپیک زمستانی تبدیل شد
5. LHP Andy Pettitte was retroactively placed on the 15-day DL. He is eligible to come off on Saturday.
[ترجمه ترگمان](اندی Pettitte)به ترتیب در آن پاکت ۱۵ روزه قرار داده شد او صلاحیت دارد که روز شنبه بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]LHP اندی پتیته در DL 15 روزه به طور عقبه ای قرار داده شد او واجد شرایط برای شنیدن است
[ترجمه گوگل]LHP اندی پتیته در DL 15 روزه به طور عقبه ای قرار داده شد او واجد شرایط برای شنیدن است
6. Almost instantly, that free-market boom was retroactively reinterpreted; it became a disaster brought on by, you guessed it, excessive government intervention.
[ترجمه ترگمان]تقریبا بلافاصله، جهش بازار آزاد عطف به ماسبق می شد؛ به فاجعه ای تبدیل شد که شما حدس می زنید، مداخله بیش از حد دولت
[ترجمه گوگل]تقریبا بلافاصله، که رونق بازار آزاد با تعبیر دوباره به تعویق افتاد؛ این فاجعه ای بود که به دست آورد، شما حدس زدید، مداخله دولت بیش از حد
[ترجمه گوگل]تقریبا بلافاصله، که رونق بازار آزاد با تعبیر دوباره به تعویق افتاد؛ این فاجعه ای بود که به دست آورد، شما حدس زدید، مداخله دولت بیش از حد
7. He will get paid retroactively.
[ترجمه ترگمان]او به گذشته مالیات پرداخت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او پرداخت می شود به عقب
[ترجمه گوگل]او پرداخت می شود به عقب
8. The cap won't apply retroactively.
[ترجمه ترگمان]این کلاه عطف به ماسبق می شود
[ترجمه گوگل]کلاه با استفاده از عقود موقت اعمال نخواهد شد
[ترجمه گوگل]کلاه با استفاده از عقود موقت اعمال نخواهد شد
9. It isn't yet clear whether the new law can actually be applied retroactively.
[ترجمه ترگمان]هنوز مشخص نیست که آیا قانون جدید می تواند عطف به ماسبق شود یا خیر
[ترجمه گوگل]هنوز روشن نیست که آیا قانون جدید در واقع می تواند به طور برگشتناپذیر اعمال شود
[ترجمه گوگل]هنوز روشن نیست که آیا قانون جدید در واقع می تواند به طور برگشتناپذیر اعمال شود
10. The 11-day event, which included Nordic skiing, speed skating, figure skating, ice hockey and bobsledding, was a huge success and was retroactively called the first Olympic winter Games.
[ترجمه ترگمان]این رویداد ۱۱ روزه که شامل اسکی شمالی، اسکیت سرعت، اسکیت نمایشی، هاکی روی یخ و bobsledding بود، یک موفقیت بزرگ بود و باعث شد که اولین بازی های المپیک زمستانی برگزار شود
[ترجمه گوگل]رویداد 11 روزه که شامل اسکی اسکیت، اسکیت سرعت، اسکیت، اسکی روی یخ، هاکی روی یخ و دوچرخه سواری بود، موفقیت بزرگی بود و اولین بازی زمستانی المپیک با نام عقب افتاده بود
[ترجمه گوگل]رویداد 11 روزه که شامل اسکی اسکیت، اسکیت سرعت، اسکیت، اسکی روی یخ، هاکی روی یخ و دوچرخه سواری بود، موفقیت بزرگی بود و اولین بازی زمستانی المپیک با نام عقب افتاده بود
11. Travel pay former wound Jiangxi Lushan Mountain husband and wife retroactively!
[ترجمه ترگمان]مسافرت مستقیم به همسر و همسر کوهستان Lushan منجر به عطف به ماسبق می شود!
[ترجمه گوگل]مسافرت پرداخت زخم سابق جیانگشی لوسان کوه شوهر و همسر برگشت عقب مانده!
[ترجمه گوگل]مسافرت پرداخت زخم سابق جیانگشی لوسان کوه شوهر و همسر برگشت عقب مانده!
12. Her fellow Democrats in Congress are trying to raise BP's liability retroactively—the sort of move America's courts rightly frown on.
[ترجمه ترگمان]دموکرات همکارش در کنگره در تلاش برای بالا بردن آب رو (BP)BP - به گونه ای است که دادگاه های آمریکا به درستی به آن اخم می کنند
[ترجمه گوگل]دموکراتهای همجنس خود در کنگره در تلاش هستند تا مسئولیت پذیری BP را بطور معکوس جبران کنند
[ترجمه گوگل]دموکراتهای همجنس خود در کنگره در تلاش هستند تا مسئولیت پذیری BP را بطور معکوس جبران کنند
13. Curb interest rate hikes by prohibiting credit card companies from retroactively jacking up rates on existing balances until the customer is 60 days behind on payments.
[ترجمه ترگمان]محدود کردن نرخ سود با منع شرکت های کارت اعتباری از عطف به نرخ های کنونی در تعادل موجود تا زمانی که مشتری ۶۰ روز پشت پرداخت ها باشد
[ترجمه گوگل]کاهش نرخ بهره با ممنوعیت شرکت های کارت اعتباری با عقب نشینی افزایش نرخ بهره در موجودات تا زمانی که مشتری 60 روز پس از پرداخت
[ترجمه گوگل]کاهش نرخ بهره با ممنوعیت شرکت های کارت اعتباری با عقب نشینی افزایش نرخ بهره در موجودات تا زمانی که مشتری 60 روز پس از پرداخت
14. This 11-day event, which included skiing, speed skating, figure skating, ice hockey and bobsledding, was a huge success and was retroactively called the first Olympic Winter Games.
[ترجمه ترگمان]این رویداد ۱۱ روزه که شامل اسکی، اسکیت سرعت، اسکیت نمایشی، هاکی روی یخ و bobsledding بود، یک موفقیت بزرگ بود و باعث شد که اولین بازی های المپیک زمستانی برگزار شود
[ترجمه گوگل]این رویداد 11 روزه که شامل اسکی، اسکیت سرعت، اسکیت، اسکی روی یخ، هاکی روی یخ و دوچرخه سواری بود، موفقیت بزرگی بود و اولین بازی های المپیک زمستانی به شمار می رفت
[ترجمه گوگل]این رویداد 11 روزه که شامل اسکی، اسکیت سرعت، اسکیت، اسکی روی یخ، هاکی روی یخ و دوچرخه سواری بود، موفقیت بزرگی بود و اولین بازی های المپیک زمستانی به شمار می رفت
پیشنهاد کاربران
تسری اثرات تغییر به گذشته
عطف به ماسبق شدن
کلمات دیگر: