کلمه جو
صفحه اصلی

retool


(با تعدیل و تنظیم، ماشین آلات را برای تولید محصول جدید آماده کردن) ابزارورزی کردن، (برای تطابق با شرایط جدید) نوسامان کردن، نوسازمان کردن، مجددا با ابزار تجهیز کردن

انگلیسی به فارسی

مجددا با ابزار تجهیز کردن


بازسازی، مجددا با ابزار تجهیز کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: retools, retooling, retooled
(1) تعریف: to fit with new or different machinery; re-equip for a new purpose.

- The new manager retooled the factory to make larger televisions.
[ترجمه ترگمان] مدیر جدید کارخانه را وادار به ساخت تلویزیون های بزرگ تر می کند
[ترجمه گوگل] مدیر جدید، کارخانه را مجددا راه اندازی کرد تا تلویزیون های بزرگتر را بسازد

(2) تعریف: to make changes in the organization of; revise.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to re-equip a factory, as for a new purpose or for greater efficiency.

• equip with new tools or new machinery; revise and organize again in order to update or improve

جملات نمونه

1. to retool a factory for armaments production
کارخانه ای را برای تولید اسلحه ابزارورزی کردن

2. We had to retool for enlarging reproduction.
[ترجمه ترگمان]باید تولید مثل تولید مثل می کردیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم برای بزرگ کردن تولید مثل دوباره کار کنیم

3. Only those who constantly retool themselves stand a chance of staying employed in the years ahead.
[ترجمه ترگمان]تنها کسانی که به طور مداوم خود را تجهیز می کنند شانسی برای ماندن در سال های آینده هستند
[ترجمه گوگل]تنها کسانی که به طور مداوم خود را مجددا کار می کنند فرصت شغلی در سال های پیش رو دارند

4. How do I retool for a career change?
[ترجمه ترگمان]چگونه برای تغییر شغل تجهیز شدم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم یک تغییر حرفه ای انجام دهم؟

5. Should you close an antiquated plant, retool it, or sell it?
[ترجمه ترگمان]آیا باید یک گیاه کهنه کهنه را به هم نزدیک کنی یا آن را بفروشی؟
[ترجمه گوگل]آیا باید یک گیاه باستانی تعطیل کنید، آن را مجددا کار کنید یا آن را بفروشید؟

6. In the computer industry, engineers have to retool frequently.
[ترجمه ترگمان]در صنعت کامپیوتر مهندسان بارها باید تجهیز شوند
[ترجمه گوگل]در صنعت کامپیوتر، مهندسان مجبور به اغلب مجدد کار می کنند

7. As a result, we need to retool and redouble our efforts so we can retain our leadership position in a rapidly changing, hyper-competitive world.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نتیجه، ما نیاز به تجهیز و مضاعف کردن تلاش های خود داریم تا بتوانیم موقعیت رهبری خود را در جهان در حال تغییر، به سرعت در حال تغییر، حفظ کنیم
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ما باید تلاشهای خود را دوباره انجام دهیم و دو برابر کنیم تا بتوانیم موقعیت رهبری ما را در یک دنیای سریع و در حال تغییر بیش از حد رقابتی حفظ کنیم

8. People are already using this economic slowdown to retool and reorient economies.
[ترجمه ترگمان]افراد هم اکنون از این وضعیت اقتصادی برای تجهیز و تغییر اقتصاد استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]مردم در حال حاضر با استفاده از این کاهش رشد اقتصادی برای بازسازی و تغییر اقتصاد کشور هستند

9. "This will allow us to retool Russian enterprises with technology, boost their production culture and grant them the opportunity to diversify investments and win new markets," he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" این به ما اجازه می دهد تا شرکت های روسی را با فن آوری تجهیز کنیم، فرهنگ تولیدی خود را افزایش دهیم و به آن ها فرصت ایجاد تنوع سرمایه گذاری و بردن بازارهای جدید را اعطا کنیم \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'این به ما اجازه می دهد تا با استفاده از تکنولوژی مجدد کارخانه های روسی را بازسازی کنیم، فرهنگ تولید آنها را تقویت کنیم و به آنها فرصت دهیم تا سرمایه گذاری های مختلف و برندهای جدید را به دست آوریم '

10. We must retool the town's economy.
[ترجمه ترگمان]ما باید اقتصاد شهر رو تخلیه کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید اقتصاد شهر را بازسازی کنیم

11. Some might need to build up or retool their healthcare infrastructure.
[ترجمه ترگمان]برخی ممکن است نیاز به ساخت و تجهیز زیرساخت درمانی خود داشته باشند
[ترجمه گوگل]برخی ممکن است نیاز به ساخت زیرساخت های مراقبت های بهداشتی خود را داشته باشند

12. Retool your business plan.
[ترجمه ترگمان] نقشه your رو عوض کن
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی کسب و کار خود را برطرف کنید

13. Now the rapidly changing workplace meant men had to retool routinely too.
[ترجمه ترگمان]اکنون محیط کار به سرعت در حال تغییر به این معنا بود که افراد باید به طور معمول تجهیز شوند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر محل کار به سرعت در حال تغییر به معنی مردان مجبور به retoool به طور معمول نیز

14. With crowdsourcing services, lower wages, and improving designers in most emerging nations, multinational corporations must evaluate how to retool products to make them relevant to new markets.
[ترجمه ترگمان]شرکت های چند ملیتی با خدمات crowdsourcing، دستمزدهای پایین و بهبود طراحان در اغلب کشورهای نوظهور، باید نحوه تجهیز محصولات تجهیز شده به بازارهای جدید را ارزیابی کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های چند ملیتی با استفاده از خدمات جمع آوری، دستمزد پایین و بهبود طراحان در بیشتر کشورهای در حال توسعه، باید ارزیابی کنند که چگونه محصولات مجدد را مجدد کنند تا آنها را با بازارهای جدید مرتبط سازند

15. You may notice some improvement, but if you really want a better, more efficient machine, you have to open the hood and retool things in a much more fundamental way.
[ترجمه ترگمان]ممکن است به کمی پیشرفت توجه کنید، اما اگر شما واقعا یک ماشین بهتر و کارآمدتر می خواهید، باید کاپوت را باز کنید و چیزها را به روش بسیار اساسی تجهیز کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است برخی از پیشرفت ها را متوجه شوید، اما اگر واقعا می خواهید یک ماشین بهتر و کارآمد تر داشته باشید، باید هود را باز کنید و چیزهای جدید را دوباره به کار ببرید

to retool a factory for armaments production

کارخانه‌ای را برای تولید اسلحه ابزارورزی (تجهیز مجدد) کردن


a period of economic retooling

دوران نوسامانی اقتصادی


پیشنهاد کاربران

نو تجهیز کردن


کلمات دیگر: