کلمه جو
صفحه اصلی

look in


ملاقات کوتاه کردن، (به کسی) سر زدن، نظر اجمالی، نگاه کوتاه، دیدنی کوتاه، سرزنی، احتمال برد

انگلیسی به فارسی

سر زدن (به کسی)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a quick glance.

(2) تعریف: a brief stay or visit.

• make a quick visit, come for a fast visit
if you do not get a look-in, you do not get the chance to do something because too many other people are doing it; an informal word.

مترادف و متضاد

Visit a person or place for a short time


جملات نمونه

1. The more women look in their glass, the less they look to their house.
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر زن ها به their نگاه می کنند کم تر به خانه خود نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]زنان بیشتر در شیشه خود نگاه می کنند، کمتر به خانه اش نگاه می کنند

2. The strange look in his eyes made me wary of accepting his offer.
[ترجمه ترگمان]نگاه عجیب او مرا از قبول پیشنهادش بیرون کشید
[ترجمه گوگل]نگاه عجیب و غریب در چشم او باعث شد که من از پذیرش پیشنهاد خود اطمینان دارم

3. The look in his eyes became furtive.
[ترجمه ترگمان]نگاهش مرموز و دزدانه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]نگاهی به چشمانش زده بود

4. She cast a quick look in the rear mirror.
[ترجمه ترگمان]نگاهی سریع در آینه عقب انداخت
[ترجمه گوگل]او نگاه سریع به آینه عقب را نگاه کرد

5. The calculating look in his eyes told of Norman blood.
[ترجمه ترگمان]نگاه حسابگر به چشم های او از خون نورمن گفت
[ترجمه گوگل]نگاه محاسباتی به چشمان او از خون نورمن نقل شده است

6. Walk over and look in the window.
[ترجمه ترگمان]راه بروید و به پنجره نگاه کنید
[ترجمه گوگل]پیاده روی کنید و در پنجره نگاه کنید

7. The accusing look in her eyes conveyed her sense of betrayal.
[ترجمه ترگمان]نگاه متهم به نگاه او، حس خیانت او را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]نگاه متهم به چشمان او حس خیانت را به دست آورد

8. She had a dreamy look in her eyes.
[ترجمه ترگمان]در چشمانش حالتی رویا گونه دیده می شد
[ترجمه گوگل]او نگاه رویا به چشمانش داشت

9. I thought I might look in on Bob on my way to the shops.
[ترجمه ترگمان]فکر کردم باید به باب سر راهم به مغازه نگاه کنم
[ترجمه گوگل]فکر کردم ممکن است در باب در راه من به مغازه ها نگاه کنم

10. The blackbird had a quick, wary look in case the cat was anywhere around.
[ترجمه ترگمان]پرنده ای با احتیاط و احتیاط به اطراف نگاه می کرد که مبادا گربه در آن حوالی باشد
[ترجمه گوگل]Blackbird یک نگاه سریع و محتاطانه در مورد گربه در هر جایی داشت

11. Joe surreptitiously had a look in the answer book.
[ترجمه ترگمان]جو مخفیانه به کتاب جواب نگاه کرد
[ترجمه گوگل]جو به طور مخفیانه نگاهی به کتاب پاسخ داد

12. If you need a plumber look in the Yellow Pages.
[ترجمه ترگمان]اگر نیاز به لوله کش دارید، به صفحات زرد نگاه کنید
[ترجمه گوگل]اگر به صفحات زرد نیاز به نگاه لوله کش دارید

13. Promise you'll look in and say hello when you have time.
[ترجمه ترگمان]قول بده وقتی وقت داری به اون نگاه کنی و سلام کنی
[ترجمه گوگل]امیدوارم در زمانی که وقت دارید نگاهی بیاندازید و سلام کنید

14. Look in the cupboard and see if we have any more coffee.
[ترجمه ترگمان]توی قفسه نگاه کن ببین قهوه داریم یا نه
[ترجمه گوگل]به کمد نگاه کنید و ببینید اگر قهوه بیشتر داشته باشد

15. His eyes had a wild hungry look in them.
[ترجمه ترگمان]نگاهش به آن ها خیلی گرسنه بود
[ترجمه گوگل]چشمان او یک نگاه گرسنه وحشی به آنها داشت

پیشنهاد کاربران

نگاهی انداختن

دولاچنگ


کلمات دیگر: