کلمه جو
صفحه اصلی

set upon


(با خشونت) حمله کردن به

انگلیسی به فارسی

حمله کردن


تنظیم کردن


انگلیسی به انگلیسی

• attack, fall upon, provoke

مترادف و متضاد

Attack someone


جملات نمونه

1. He was set upon by a vicious dog.
[ترجمه ترگمان]یک سگ شرور به او حمله کرده بود
[ترجمه گوگل]او توسط سگ شریر تعیین شده بود

2. We were set upon by about twelve youths and I was kicked unconscious.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]ما حدود دوازده سال داشتیم و من ناخودآگاه لگد می زدم

3. As he left the theatre, the singer was set upon by fans desperate for autographs.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]همانطور که تئاتر را ترک کرد، خواننده توسط طرفداران ناامید کننده برای دست نویس ها تنظیم شده بود

4. Once he had seen a girl set upon by a gang of other girls on a descending escalator.
[ترجمه ترگمان]یک بار دختری را دیده بود که روی یک پله برقی از پله برقی بالا می رفت
[ترجمه گوگل]هنگامی که او یک دختر را که توسط یک باند از دختران دیگر بر روی یک پله برقی نابود شده بود دیده بود

5. Margarett set upon the package, tearing at its wrappings, only to find beneath it another carton, then still another.
[ترجمه ترگمان]Margarett روی بسته افتاد و at را پاره کرد و فقط یک جعبه دیگر را پیدا کرد، سپس باز هم یکی دیگر
[ترجمه گوگل]مارگارت بر روی بسته بندی قرار گرفت و از پاشیدن آن پشیمان شد، فقط برای پیدا کردن زیر آن یک کارتن دیگر، و سپس دیگری

6. The subject was set upon firm foundations around 1930 by Emmy Noether and van der Waerden using an abstract algebraic approach.
[ترجمه ترگمان]موضوع در سال ۱۹۳۰ توسط امی Noether و وان در Waerden با استفاده از یک رویکرد جبری انتزاعی مشخص شد
[ترجمه گوگل]این موضوع در سال 1930 توسط بنیاد های شرکتی توسط امی نوتر و ون ورد وردن با استفاده از رویکرد جبری انتزاعی تنظیم شد

7. In a confused situation, the demonstrators also apparently set upon army units dispatched to the radio station to arrest the mutineers.
[ترجمه ترگمان]در یک وضعیت آشفته، تظاهر کنندگان ظاهرا واحدهای ارتش را به ایستگاه رادیویی فرستادند تا یاغیان را دستگیر کنند
[ترجمه گوگل]در یک وضعیت آشفته، تظاهرکنندگان نیز ظاهرا بر واحدهای ارتش اعزام شده به ایستگاه رادیویی برای دستگیری مظنونان قرار گرفته اند

8. Verily, these people are set upon pushing the noise boat out over the horizon until it arrives . . . somewhere.
[ترجمه ترگمان]به راستی، این آدم ها قایق را تا زمانی که به جایی برسد، از افق دور می کنند
[ترجمه گوگل]بطور قطع، این افراد بر روی آن قرار می گیرند تا قایق موتوری را از افق تا زمانی که وارد می شود، فشار دهد جایی

9. He was set upon by two masked men.
[ترجمه ترگمان]دو مرد نقاب دار به او حمله کردند
[ترجمه گوگل]او توسط دو مرد مخفی تعیین شده بود

10. His mind was now set upon the dollar problem; this was grim indeed.
[ترجمه ترگمان]اکنون ذهنش روی یک مساله دلاری متمرکز شده بود؛ این واقعا ناراحت کننده بود
[ترجمه گوگل]ذهن او در حال حاضر بر مشکل دلار تنظیم شده است؛ این واقعا دردناک بود

11. He is set upon by adversities; but he sings a song.
[ترجمه ترگمان]او در adversities است؛ اما آواز می خواند
[ترجمه گوگل]او توسط نادانها تنظیم شده است؛ اما او آواز خواندن می خواند

12. Still, her heart was set upon having that monster and she couldn't give it up.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، قلبش روی آن هیولا قرار گرفته بود و نمی توانست آن را رها کند
[ترجمه گوگل]با این حال، قلبش بر این بود که این هیولا را پیدا کند و نمی توانست آن را بدهد

13. What was the matter with these women, always set upon this marrying notion?
[ترجمه ترگمان]این زن ها چه ربطی به این ازدواج دارد؟
[ترجمه گوگل]با این زنان با این مفهوم ازدواج مواجه شدید؟

14. I believe the sun should never set upon an argument.
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که خورشید هرگز به مشاجره نمی رود
[ترجمه گوگل]من معتقدم که خورشید هرگز نباید روی یک استدلال قرار گیرد

15. Two Ku Klux Klanners set upon him as he was going home.
[ترجمه ترگمان]دو کوک لوکس، همان طور که می خواست به خانه اش برگردد، دو کوک لوکس جلو او را گرفتند
[ترجمه گوگل]دو کلنز کوه کلوکس به او تعلق گرفت، همانطور که او به خانه می آمد

پیشنهاد کاربران

حمله کردن به کسی


کلمات دیگر: