کلمه جو
صفحه اصلی

inspectorate


مقام بازرس، اداره ی بازرسی، بازرسان، کارپژوهان، هئیت بازرسان، رسد بانی، بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد

انگلیسی به فارسی

هیت بازرسان،رسد بانی،بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد


بازرسی


انگلیسی به انگلیسی

• position or duty of an inspector; group of inspectors district under the supervision of an inspector
an inspectorate is a group of inspectors who are employed to work on the same issue or area.

جملات نمونه

1. The schools inspectorate has / have published a report on science teaching.
[ترجمه ترگمان]هیات بازرسی مدارس گزارشی درباره آموزش علوم منتشر کرده است
[ترجمه گوگل]بازرسان مدارس گزارش شده در مورد آموزش علمی منتشر کرده اند

2. We will establish a new National Inspectorate for Health to guarantee a quality service.
[ترجمه ترگمان]ما یک هیات بازرسی ملی جدید برای بهداشت تاسیس خواهیم کرد تا خدمات باکیفیت را تضمین کنند
[ترجمه گوگل]ما یک Inspectorate ملی جدید برای سلامتی برای تضمین کیفیت خدمات ایجاد خواهیم کرد

3. A thinly-veiled threat of an academic Government inspectorate resulted in more open, external audit of performance in teaching and research.
[ترجمه ترگمان]تهدید غیر عمدی یک هیات بازرسی دولتی دانشگاهی منجر به بررسی بیشتر و بیرونی عملکرد در آموزش و پژوهش شد
[ترجمه گوگل]یک تهدید نازک و خالص از بازرسان دولتی دانشگاهی منجر به بازرسی بیشتر و بازرسی خارجی از عملکرد در آموزش و تحقیقات شد

4. In recent years, the Inspectorate has been seen as understaffed and underfunded and has allegedly suffered from low morale.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، هیات بازرسی به عنوان understaffed و سرمایه مالی دیده شده است و گفته می شود از روحیه پایین رنج برده است
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، بازرسی به عنوان کمبود و کمبود مالی دیده شده است و ادعا از روحیه پایین رنج می برد

5. The factories can be reported to the pollution inspectorate if unacceptable levels of pollution are found.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه ها را می توان در صورت یافتن سطوح غیرقابل قبول آلودگی، به هیات بازرسی آلودگی گزارش کرد
[ترجمه گوگل]اگر سطح آلودگی غیر قابل قبول یافت می شود، کارخانه ها می توانند به بازرس آلودگی گزارش شوند

6. The pollution inspectorate, which is expected to oversee the process, is currently understaffed and personnel are suffering from low morale.
[ترجمه ترگمان]هیات بازرسی آلودگی که انتظار می رود بر این فرآیند نظارت کند، هم اکنون understaffed و پرسنل از روحیه پایین رنج می برند
[ترجمه گوگل]بازرسی آلودگی که انتظار میرود روند نظارت را کنترل کند، در حال حاضر کمبود است و پرسنل از روحیه پایین رنج میبرند

7. A Court Inspectorate will improve the efficiency of our often outdated judicial system.
[ترجمه ترگمان]هیات بازرسی دادگاه کارآیی سیستم قضایی اغلب منسوخ ما را بهبود خواهد بخشید
[ترجمه گوگل]بازرسی دادگاه باعث بهبود کارایی سیستم قضایی ما شده است

8. It is wise to allow the inspectorate to begin its inquiry.
[ترجمه ترگمان]عاقلانه است که به هیات بازرسی اجازه بازرسی از آن را بدهیم
[ترجمه گوگل]عاقلانه است که به بازرسان اجازه دهید تا پرسش خود را شروع کنند

9. They would be overseen by social services inspectorate and education inspectors.
[ترجمه ترگمان]آن ها تحت نظارت بازرسان خدمات اجتماعی و بازرسان آموزش قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]آنها توسط بازرسان خدمات اجتماعی و بازرسان آموزش دیده نظارت خواهند شد

10. The Inspectorate is considering issuing tighter guidelines on the matter.
[ترجمه ترگمان]هیات بازرسی در نظر دارد دستورالعمل های محکم تر در این زمینه صادر کند
[ترجمه گوگل]این بازرسی در نظر دارد دستورالعمل های سخت تر در مورد این موضوع را تصویب کند

11. He disclosed that the crisis in the inspectorate had led to 32 vacancies in a professional staff of 135 in October.
[ترجمه ترگمان]او فاش کرد که بحران در این بازرسی منجر به ۳۲ پست خالی در کادر حرفه ای ۱۳۵ در ماه اکتبر شد
[ترجمه گوگل]او افشا کرد که بحران در بازرسی 32 بوته در یک کارمند حرفه ای از 135 در ماه اکتبر به دست آورد

12. But the inspectorate is prosecuting to underline the importance that it attaches to nuclear workers following proper procedures.
[ترجمه ترگمان]اما هیات بازرسی تحت پی گرد قانونی قرار دارد که اهمیت آن به کارگران هسته ای پس از رونده ای درست را نشان دهد
[ترجمه گوگل]اما بازرسی در حال پیگیری است تا اهمیت آن را به کارگران هسته ای پس از اقدامات مناسب متصل کند

13. It seems sensible for the inspectorate to maintain that national curriculum.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هیات بازرسان این برنامه آموزشی ملی را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برای بازرسان منطقی است که برنامه درسی ملی را حفظ کند

14. He has said that one only needs a dispensation from the mines inspectorate.
[ترجمه ترگمان]او گفته است که یکی از آن ها به یکی از مقررات بازرسی معادن نیاز دارد
[ترجمه گوگل]او گفته است که تنها باید از بازرسان معادن استفاده کند


کلمات دیگر: