کلمه جو
صفحه اصلی

tiling


کاشی کاری، (جمع) آجر کاشی

انگلیسی به فارسی

کاشی کاری


(جمع) آجر کاشی


(بام) سوفال کاری


کاشی کاری، با اجر کاشی فرش کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the process of laying or covering with tiles.

(2) تعریف: tiles collectively.

(3) تعریف: a covering or construction of tiles.

• tiles collectively, flooring

جملات نمونه

1. The kitchen has smart black tiling, worksurfaces and cupboards.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه دارای کاشی کاری سیاه هوشمند، worksurfaces و قفسه ها است
[ترجمه گوگل]آشپزخانه دارای کاشی های هوشمند سیاه و سفید، سطوح کاری و کابینت ها است

2. Tiling the bathroom is going to be a big job .
[ترجمه ترگمان]اما حمام کار بزرگی خواهد بود
[ترجمه گوگل]کاشی کاری حمام رفتن به یک کار بزرگ است

3. With large areas of tiling, two things are vitally important.
[ترجمه ترگمان]با مناطق وسیعی از کاشی کاری، دو چیز حیاتی است
[ترجمه گوگل]با مساحت زیادی از کاشی کاری، دو چیز حیاتی هستند

4. The tiling problem, as treated by Wang, Berger, and Robinson, used tiles based on squares.
[ترجمه ترگمان]مشکل کاشی کاری، همان طور که وانگ، برگر و Robinson با آن ها رفتار کردیم، کاشی های استفاده شده بر روی میدان را مورد استفاده قرار دادند
[ترجمه گوگل]مشکل کاشی کاری، همانطور که وانگ، برگر و رابینسون تحت درمان قرار داشت، از کاشی بر اساس مربع ها استفاده کردند

5. Blood from his head discoloured the blue tiling pattern of the plastic liner around him.
[ترجمه ترگمان]خون از سرش به رنگ آبی و آبی که دورش را گرفته بود بی رنگ شده بود
[ترجمه گوگل]خون از سر او رنگ الگوی چیدمان آبی از پوشش پلاستیکی اطراف او را تغییر داد

6. My dream city is the one with red tiling, green trees, blue sea and clear sky.
[ترجمه ترگمان]شهر رویایی من، یک شهر با کاشی کاری قرمز، درختان سبز، دریای آبی و آسمان صاف است
[ترجمه گوگل]شهر رویای من یکی از کاشی های قرمز، درختان سبز، دریا آبی و آسمان روشن است

7. The edge of the tiling that projects over a roof gable.
[ترجمه ترگمان]لبه کاشی کاری که بر بالای سقفش شیروانی کار می کند
[ترجمه گوگل]لبه کاشی کاری که بر روی سقف کاذب طراحی شده است

8. No Re - tiling: One broken tile often means replacing the whole area which increases the overall cost.
[ترجمه ترگمان]هیچ کاشی کاری مجدد: یک کاشی شکسته اغلب به معنای جایگزین کردن کل منطقه است که هزینه کلی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]بدون ریختن یک کاشی شکسته اغلب به معنای جایگزینی کل منطقه است که هزینه کلی را افزایش می دهد

9. The worker was tiling the floor.
[ترجمه ترگمان]کارگر روی زمین کاشی کاری می کرد
[ترجمه گوگل]کارگر کاشی کاری کف بود

10. Tiling his chair back, he was in deep thought.
[ترجمه ترگمان]دوباره صندلی اش را عقب کشید و به فکر فرو رفت
[ترجمه گوگل]کاشی کاری صندلی خود را به عقب، او در فکر عمیق بود

11. The kitchen chose a tiling of Roman, saying is tiling is mixed in vain only actually ash is dichromatic .
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه یک کاشی کاری رومی را انتخاب کرد و گفت که کاشی کاری بی هوده مخلوط می شود و فقط خاکستر است
[ترجمه گوگل]آشپزخانه یک کاشی از رومیان را انتخاب کرد، گفته است کاشی کاری فقط بیهوده مخلوط شده است در واقع خاکستر dichromatic است

12. Our tiling products are designed to provide great versatility to the tiling industry.
[ترجمه ترگمان]محصولات کاشی کاری ما برای ارائه تطبیق پذیری عالی در صنعت کاشی کاری طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]محصولات کاشی ما طراحی شده اند تا قابلیت انعطاف پذیری زیادی در صنعت کاشی کاری داشته باشند

13. This afternoon's work is tiling walls. After taking an afternoon nap they are preparing for tiling.
[ترجمه ترگمان]این کار بعد از ظهر دیواره ای کاشی کاری است بعد از یک چرت بعد از ظهر، آن ها برای کاشی کاری آماده می شوند
[ترجمه گوگل]این کار بعد از ظهر دیوارهای کاشی است پس از مصرف بعد از ظهر، آنها برای کاشی آماده می شوند

14. Architecture The edge of the tiling that projects over a roof gable.
[ترجمه ترگمان]معماری لبه کاشی کاری که بر روی سقف سقف اجرا می شود
[ترجمه گوگل]معماری لبه کاشی کاری که بر روی سقف کاذب طراحی شده است

پیشنهاد کاربران

جورچین


کلمات دیگر: