اکتشاف
instantiation
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• act of providing evidence to support a claim, act of supporting with an example; act of producing a more specifically defined object by replacing some variables with values (computer programming)
جملات نمونه
1. Each instantiation will appear in the suspended activities list and you may use the cursor control keys to select the appropriate instantiation.
[ترجمه ترگمان]هر معرفی در فهرست فعالیت های معلق ظاهر خواهد شد و ممکن است از کلیدهای کنترل مکان نما برای انتخاب معرفی مناسب استفاده کنید
[ترجمه گوگل]هر نمونه سازی در لیست فعالیت های معلق ظاهر می شود و شما می توانید از کلید های کنترل مکان نما برای انتخاب اشیاء مناسب استفاده کنید
[ترجمه گوگل]هر نمونه سازی در لیست فعالیت های معلق ظاهر می شود و شما می توانید از کلید های کنترل مکان نما برای انتخاب اشیاء مناسب استفاده کنید
2. With the Kalman filter as an instantiation, the changing of the data rate factor along with sample time and distance of target is studied.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فیلتر کالمن به عنوان یک نمونه، تغییر ضریب نرخ داده همراه با زمان نمونه و فاصله هدف مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]با استفاده از فیلتر کالمن به عنوان یک نمونه، تغییر فاکتور سرعت داده همراه با زمان نمونه و فاصله هدف مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]با استفاده از فیلتر کالمن به عنوان یک نمونه، تغییر فاکتور سرعت داده همراه با زمان نمونه و فاصله هدف مورد مطالعه قرار گرفته است
3. Instantiation is the process of creating a concrete object from the class abstraction.
[ترجمه ترگمان]instantiation فرآیند ایجاد یک شی بتن از انتزاع کلاس است
[ترجمه گوگل]نمونه سازی فرآیند ایجاد یک بتنی از انتزاع کلاس است
[ترجمه گوگل]نمونه سازی فرآیند ایجاد یک بتنی از انتزاع کلاس است
4. An object is instantiation of a class.
[ترجمه ترگمان]یک شی مورد معرفی یک کلاس است
[ترجمه گوگل]یک شی نمونه برداری از یک کلاس است
[ترجمه گوگل]یک شی نمونه برداری از یک کلاس است
5. It was proved that this method was accurate and availability after an instantiation program.
[ترجمه ترگمان]ثابت شد که این روش درست و در دسترس بودن پس از برنامه معرفی است
[ترجمه گوگل]ثابت شد که این روش پس از یک برنامه اکتشافی دقیق و قابل دسترس بود
[ترجمه گوگل]ثابت شد که این روش پس از یک برنامه اکتشافی دقیق و قابل دسترس بود
6. The previous example covered the concepts of generic declaration and instantiation.
[ترجمه ترگمان]مثال قبلی، مفاهیم اعلامیه عمومی و معرفی را تحت پوشش قرار داد
[ترجمه گوگل]مثال قبلی، مفاهیم اعلامیه عمومی و اصول را پوشش داد
[ترجمه گوگل]مثال قبلی، مفاهیم اعلامیه عمومی و اصول را پوشش داد
7. This MDA should only be activated at JIT - compilation time, not when there is an exact instantiation.
[ترجمه ترگمان]این ۵۶ تنها باید در زمان کامپایل - کامپایل فعال شود، نه زمانی که یک نمونه دقیق دقیق وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]این MDA فقط باید در زمان تلفیق JIT فعال شود، نه زمانی که یک نمونه دقیق وجود دارد
[ترجمه گوگل]این MDA فقط باید در زمان تلفیق JIT فعال شود، نه زمانی که یک نمونه دقیق وجود دارد
8. In general, a service implementation bean will go through four phases: the instantiation phase, the initialization phase, the execution phase and the removal phase.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، یک دانه پیاده سازی خدمات از طریق چهار مرحله انجام می شود: فاز معرفی، مرحله راه اندازی، مرحله اجرا و فاز حذف
[ترجمه گوگل]به طور کلی، اجرای یک سرویس، چهار مرحله را طی می کند: مرحله اولیه، مرحله اولیه، مرحله اجرا و مرحله حذف
[ترجمه گوگل]به طور کلی، اجرای یک سرویس، چهار مرحله را طی می کند: مرحله اولیه، مرحله اولیه، مرحله اجرا و مرحله حذف
9. This system of canonical identifiers is used for interface querying and component instantiation.
[ترجمه ترگمان]این سیستم شناسه های استاندارد برای پرس و جو و معرفی اجزا استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این سیستم از شناسه های کانونی برای پرس و جو و ارزیابی جزء استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این سیستم از شناسه های کانونی برای پرس و جو و ارزیابی جزء استفاده می شود
10. A modified class loader uses template files that look almost exactly like ordinary class files except for "holes" in the constant pool that are filled in at load time for each instantiation class.
[ترجمه ترگمان]بارکننده کلاس تغییر شده از پرونده های الگو استفاده می کند که تقریبا شبیه پرونده های کلاس عادی به جز \"سوراخ\" در یک استخر ثابت است که در زمان بار برای هر کلاس نمونه پر می شود
[ترجمه گوگل]لودر کلاس اصلاح شده از پرونده های قالب استفاده می کند که تقریبا دقیقا همانند فایل های کلاس معمولی به جز 'سوراخ' در استخر ثابت است که در زمان بارگذاری برای هر کلاس اکتیابی پر می شوند
[ترجمه گوگل]لودر کلاس اصلاح شده از پرونده های قالب استفاده می کند که تقریبا دقیقا همانند فایل های کلاس معمولی به جز 'سوراخ' در استخر ثابت است که در زمان بارگذاری برای هر کلاس اکتیابی پر می شوند
11. But when all we know about our superclass is that it's some instantiation of a type parameter, we have no idea what constructors will be available for a given instantiation.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی تمام چیزی که در مورد superclass می دانیم این است که نمونه یکی از پارامترهای نوع است، ما هیچ ایده ای نداریم که کدام سازندگان برای یک معرفی خاص در دسترس خواهند بود
[ترجمه گوگل]اما زمانی که همه ما در مورد سوپرکلاس ما می دانیم این است که برخی از نمونه هایی از پارامتر نوع، ما هیچ نظری نداریم که سازندگان برای یک نمونه سازی مناسب در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]اما زمانی که همه ما در مورد سوپرکلاس ما می دانیم این است که برخی از نمونه هایی از پارامتر نوع، ما هیچ نظری نداریم که سازندگان برای یک نمونه سازی مناسب در دسترس هستند
12. As specification detail is added to the service model, you develop the canonical message model which represents the physical instantiation of the canonical data model.
[ترجمه ترگمان]همانطور که جزئیات استاندارد ویژگی به مدل سرویس اضافه می شود، شما مدل پیام استاندارد را توسعه می دهید که معرفی فیزیکی مدل داده های استاندارد را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان مشخصات مشخص شده به مدل خدمات اضافه شده است، شما مدل پیام کانونی را ارائه می کنید که نشان دهنده اشیاء فیزیکی مدل داده های کانونی است
[ترجمه گوگل]به عنوان مشخصات مشخص شده به مدل خدمات اضافه شده است، شما مدل پیام کانونی را ارائه می کنید که نشان دهنده اشیاء فیزیکی مدل داده های کانونی است
پیشنهاد کاربران
نمونه سازی ( در برنامه نویسی )
در برنامه نویسی به معنی "نمونه سازی" میباشد
نمونه سازی ، داده سازی
کلمات دیگر: