کلمه جو
صفحه اصلی

thundery


تندر واره، دارای صدای رعد، رعد آسا، تندر آوا، تندراسا

انگلیسی به فارسی

رعد اسا،تندراسا


رعد و برق


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: accompanied with, indicating, or sounding like thunder; thunderous.

- a thundery explosion
[ترجمه ترگمان] یک انفجار thundery
[ترجمه گوگل] انفجار رعد و برق
- thundery weather
[ترجمه Lili] هوای طوفانی
[ترجمه ترگمان] آب و هوای بد
[ترجمه گوگل] آب و هوای رعد و برق

• when the weather is thundery, there is a lot of thunder, or there are heavy clouds which make you think that there will be thunder soon.

جملات نمونه

1. Heavy thundery rain fell throughout Thursday.
[ترجمه ترگمان]بارش باران سنگین در روز پنجشنبه کاهش یافت
[ترجمه گوگل]بارش باران سنگین باران در روز پنج شنبه کاهش یافت

2. Last weekend saw further thundery outbreaks.
[ترجمه ترگمان]آخر هفته گذشته شاهد گسترش بیشتر این بیماری بودیم
[ترجمه گوگل]آخر هفته گذشته بیشتر شیوع ریشهای را دیدم

3. It's very close and thundery today.
[ترجمه ترگمان]امروز خیلی به هم نزدیک و thundery
[ترجمه گوگل]خیلی نزدیک و رعد و برق امروز است

4. There will be thundery/wintry showers over many parts of the country.
[ترجمه ترگمان]رگبار سرد زمستانی بر بسیاری از قسمت های کشور رخ خواهد داد
[ترجمه گوگل]در بسیاری از نقاط کشور آب و هوای رعد و برق و زمستان وجود خواهد داشت

5. The thundery weather has turned the milk.
[ترجمه ترگمان]آب thundery شیر را برگردانده است
[ترجمه گوگل]آب و هوای رعد و برق شیر را تغییر داده است

6. So the atmosphere is very thundery at present, and life is anything but gay.
[ترجمه ترگمان]بنابراین جو در حال حاضر خیلی خطرناک است و زندگی چیزی جز شادی نیست
[ترجمه گوگل]بنابراین جو در حال حاضر بسیار رعد و برق است و زندگی چیزی جز همجنس گرا نیست

7. There was a rather thundery purple-grey sky and the big trees were swaying about, like restless tied animals.
[ترجمه ترگمان]آسمان خاکستری نسبتا زیادی داشت و درختان بزرگ همچون حیوانات بی قرار و بی قرار در اطراف تاب می خوردند
[ترجمه گوگل]یک آسمان پر زرق و برق خاکستری نسبتا رعد و برق داشت و درختان بزرگ در حال چرخش بودند مانند حیوانات گره خورده بی قرار

8. The weather looked heavy and thundery, as if the unseasonable warmth would soon break.
[ترجمه ترگمان]هوا سنگین و سنگین به نظر می رسید، انگار که گرمای هوا به زودی قطع می شد
[ترجمه گوگل]آب و هوا سنگین و رعد و برق شد، به طوری که گرمای نامنظم به زودی شکسته خواهد شد

9. Between searingly bright periods, the sky boils with thundery clouds that drift on by without releasing a drop.
[ترجمه ترگمان]بین زمان های روشن و روشن، آسمان با ابره ای thundery که بدون رها کردن یک قطره در مسیر حرکت می کنند، می جوشد
[ترجمه گوگل]بین دوره های درخشان درخشان، آسمان با ابرهای رعد و برق که بدون رها شدن قطره ای رانده می شود جوش می گیرد

10. It was very close and thundery yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز بسیار نزدیک بود
[ترجمه گوگل]دیروز بسیار نزدیک و رعد و برق بود

11. Thundery weather often turns milk sour.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای بد اغلب باعث می شود که شیر ترش شود
[ترجمه گوگل]آب تندری اغلب شیر ترش را تبدیل می کند

12. The weather had turned warm and thundery overnight.
[ترجمه ترگمان]هوا در عرض یک شب گرم و گرم شده بود
[ترجمه گوگل]هوا گرم و رعد و برق بود یک شبه

13. The thundery weather make me blue.
[ترجمه ترگمان]آب و هوا مرا آبی می کند
[ترجمه گوگل]آب و هوای رعد و برق من آبی رنگ است

14. Thundery weather is forecast.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی آب و هوا پیش بینی شده است
[ترجمه گوگل]آب و هوای تندری پیش بینی شده است

15. These showers will gradually spread east and some may become thundery.
[ترجمه ترگمان]این رگبار به تدریج در شرق گسترش خواهد یافت و برخی ممکن است تبدیل به thundery شوند
[ترجمه گوگل]این دوش به تدریج به شرق گسترش می یابد و ممکن است برخی از آنها رعد و برق باشد


کلمات دیگر: