کلمه جو
صفحه اصلی

installment plan


برنامه یا جدول پرداخت اقساطی، خرید یا فروش اقساطی، پرداخت اقساطی

انگلیسی به فارسی

خرید یا فروش اقساطی، پرداخت اقساطی


خرید و فروش اقساطی، خرید یا فروش اقساطی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a credit system, esp. in the United States, by which consumer goods can be paid for in installments.

• plan to purchase through periodic payments

مترادف و متضاد

deferred payment plan


Synonyms: borrowing, consumer credit, hire purchase plan, installment buying, installment credit, layaway plan, store credit, time payment plan


جملات نمونه

1. Both offer installment plans for more expensive purchases, accept most major credit cards, and offer their own credit card.
[ترجمه ترگمان]هر دوی این پیشنهادها برنامه هایی برای خرید ارزان تر ارائه می دهند، اغلب کارت های اعتباری اصلی را می پذیرند، و کارت اعتباری خود را ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو برنامه های اجاره ای برای خرید گران تر ارائه می دهند، بیشترین کارت های اعتباری را قبول می کنند و کارت اعتباری خود را ارائه می دهند

2. The Warriors bought it on the installment plan.
[ترجمه ترگمان]جنگجویان آن را از طرح installment خریده بودند
[ترجمه گوگل]جنگجویان آن را در برنامه ی اقساط خریداری کردند

3. But nobody was thinking about the installment plan Friday when they lowered the tiny casket into the ground.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی تابوت کوچک را در زمین گذاشتند هیچ کس در مورد طرح قسط فکر نمی کرد
[ترجمه گوگل]اما هیچ کس در مورد برنامه جمعه روز جمعه فکر نمی کرد که آنها کمان کوچک را به زمین انداختند

4. Under the installment plan, 20 % of the contract value is to be paid with orders.
[ترجمه ترگمان]تحت طرح قسط، ۲۰ % ارزش قرارداد باید با سفارشات پرداخت شود
[ترجمه گوگل]تحت برنامه اجاره، 20٪ از مبلغ قرارداد باید با سفارشات پرداخت شود

5. Do you have an installment plan for air - conditioners?
[ترجمه ترگمان]شما برنامه ای برای تعمیر و ژل هوا دارین؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک برنامه اقساطی برای تهویه هوا دارید؟

6. Companies often purchase plant assets on an installment plan, or by issuing a note payable.
[ترجمه ترگمان]شرکت ها اغلب دارایی های گیاهی را بر روی یک برنامه پخش، یا با انتشار یک یادداشت قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]شرکت ها اغلب دارایی های گیاهی را در یک طرح اقساط خریداری می کنند و یا با صدور یک یادداشت پرداخت می کنند

7. Buy goods on the installment plan have become epidemic in recent year.
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته، خرید و فروش محصولات در برنامه قسط، همه گیر شده است
[ترجمه گوگل]خرید محصولات در برنامه های اقساط در سال های اخیر به بیماری همه گیر تبدیل شده است

8. They offered the convenience of an installment plan.
[ترجمه ترگمان]آن ها راحتی یک برنامه قسط را پیشنهاد کردند
[ترجمه گوگل]آنها راحتی یک طرح اقساط را ارائه دادند

9. Under the installment plan, however, these families are able to purchase without cash.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تحت برنامه اقساط، این خانواده ها می توانند بدون پول نقد بخرند
[ترجمه گوگل]با این حال، تحت این طرح، این خانواده ها بدون پول نقد می توانند خریداری کنند

10. He likes to buy things on the installment plan.
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد چیزهایی را در برنامه پخش بخرد
[ترجمه گوگل]او دوست دارد چیزهایی را در طرح اقساط بخرند

11. Buying goods on the installment plan has become epidemic in recent years.
[ترجمه ترگمان]خرید کالا در برنامه پخش در سال های اخیر به یک بیماری همه گیر تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]خرید محصولات در برنامه های اقساط در سال های اخیر اپیدمی شده است

12. Do you have an installment plan available for your customers?
[ترجمه ترگمان]آیا یک برنامه قسط برای مشتریان خود در اختیار دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک برنامه اقساطی برای مشتریان خود دارید؟

13. We have a convenient easy - payment installment plan.
[ترجمه ترگمان]ما یک برنامه قسط آسان و آسان داریم
[ترجمه گوگل]ما یک برنامه راحت و آسان برای پرداخت اقساط داریم

14. Under the installment plan, 20 % of the contract value is to be paid with order.
[ترجمه ترگمان]تحت طرح قسط، ۲۰ % ارزش قرارداد باید با سفارش پرداخت شود
[ترجمه گوگل]تحت برنامه اجاره، 20٪ از مبلغ قرارداد باید با سفارش پرداخت شود


کلمات دیگر: