کلمه جو
صفحه اصلی

metronomic


مطابق میزانه شمار

انگلیسی به فارسی

مترونومیک


انگلیسی به انگلیسی

• (music) of or pertaining to a metronome (device which keeps rhythm by making regulated clicks)

جملات نمونه

1. His financial problems hit the headlines with almost metronomic regularity.
[ترجمه ترگمان]مشکلات مالی او با نظمی تقریبا metronomic در صدر اخبار قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مشکلات مالی او با مقررات تقریبا مترونومیک به سرفصل ها رسید

2. Cambridge, in comparison, looked metronomic and lacked the power through the water to counter Oxford's punch.
[ترجمه ترگمان]کمبریج، در مقایسه، به metronomic نگاه کرد و قدرت را از طریق آب برای مقابله با پانچ آکسفورد نداشت
[ترجمه گوگل]کمبریج، در مقایسه، مترونومیک بود و قدرت را از طریق آب برای مقابله با پانچ آکسفورد نداشت

3. Yes, Farrell has a Wilkinsonesque, metronomic boot.
[ترجمه ترگمان]بله، Farrell یک چکمه Wilkinsonesque دارد
[ترجمه گوگل]بله، فارل یک بوت Metronomic Wilkinsonesque دارد

4. The metronomic pulse was a Geiger Counter with soul.
[ترجمه ترگمان]نبض سی نت جان، یک Counter پر از روح بود
[ترجمه گوگل]پالس مترونومی یک شمارنده Geiger با روح بود

5. Beat box rhythms keep the production crisp and metronomic while his subjects could only exist in this day and age.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سوژه های او تنها در این روز و عصر می توانند وجود داشته باشند، ریتم های box، تولید crisp و metronomic را حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]ریتم جعبه ضرب و شتم تولید ترد و مترونومیک را حفظ می کند در حالیکه اشخاصش تنها در این سن و سال ممکن است وجود داشته باشد

6. At the same time, give them metronomic chemotherapy by taking low-dose of compound cyclophosphamide and compound tegafur.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، با گرفتن دز low مرکب و ترکیب tegafur، شیمی درمانی را به آن ها give
[ترجمه گوگل]در عین حال، با استفاده از دوز کم ترکیب سیکلوفسفامید و ترکیب تگافور، آنها را با شیمی درمانی مترونومیک به ارمغان بیاورید

7. Getting the pound down was what Labour governments did with metronomic regularity. Fat lot of good it did them.
[ترجمه ترگمان]گرفتن پوند آن چیزی بود که دولت های کارگر با نظم و ترتیب metronomic انجام می دادند چه خوب بود که این کار را کرد
[ترجمه گوگل]بدست آوردن پوند پایین این بود که دولتهای کارگری با نظم مترونومی انجام دادند چربی خیلی خوب بود

8. The office is tidily modern, and resounds with the metronomic clicking of keyboards and the buzzing of dot matrix printers.
[ترجمه ترگمان]این دفتر بیش از اندازه مدرن است، و با کلیک metronomic بر روی کیبورد و buzzing printers های نقطه ای، انعکاس می یابد
[ترجمه گوگل]این دفتر به طور مدرن مدرن است و با استفاده از کلیدهای مترونومیکی از صفحه کلید و وزنه برداری از چاپگرهای ماتریس نقطه می کشد

9. Getting the pound down was what Labour governments did with metronomic regularity.
[ترجمه ترگمان]گرفتن پوند آن چیزی بود که دولت های کارگر با نظم و ترتیب metronomic انجام می دادند
[ترجمه گوگل]بدست آوردن پوند پایین این بود که دولتهای کارگری با نظم مترونومی انجام دادند

10. Where it was once dark, rich and improvised, now it was squeaky clean, bright, metronomic, given to grandiose rockisms.
[ترجمه ترگمان]جایی که زمانی تاریک، غنی و ساخت یافته بود، اکنون شسته شده، تمیز، روشن، و با توجه به rockisms grandiose
[ترجمه گوگل]جایی که آن زمان یک بار تاریک، غنی و بداهه بود، در حال حاضر آن را جیر جیر تمیز، روشن، مترونومیک، به سنگریزه های سنگی داده شده است

11. The otherwise lovely Unity Village is blighted by an intrusively metronomic percussion part.
[ترجمه ترگمان]روستای وحدت دوست داشتنی در غیر این صورت به وسیله یک part metronomic percussion، پژمرده می شود
[ترجمه گوگل]روستای متحدین دوست داشتنی توسط یک بخش انفجاری مترونومیکی کوپه ریخته می شود

12. On Fancy Footwork, the duo blend quivering synths with clean, metronomic drum beats.
[ترجمه ترگمان]به بیت با شور و شوق و هیجان با صدای لرزان و لرزان طبل به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]در Fancy Footwork، این دوتا ترکیبی از synths لرزش را با ضربه های متقارن تمیز و مترونومیک می کشد


کلمات دیگر: