کلمه جو
صفحه اصلی

retail store

انگلیسی به فارسی

فروشگاه خرده فروشی


انگلیسی به انگلیسی

• store that sells merchandise directly to individual customers (usually in small quantities)

جملات نمونه

1. They have tried to reinvent their retail stores.
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کرده اند که فروشگاه های خرده فروشی خود را دوباره اختراع کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کرده اند فروشگاه های خرده فروشی خود را بازتولید کنند

2. Vouchers for redemption or exchange in retail stores are also used as prizes or rewards.
[ترجمه ترگمان]درخواست برای بازخرید یا مبادله در فروشگاه های خرده فروشی نیز به عنوان جایزه یا پاداش به کار می رود
[ترجمه گوگل]کوپن برای تمدید و یا مبادله در فروشگاه های خرده فروشی نیز به عنوان جوایز یا پاداش استفاده می شود

3. From retail stores to hospitals to universities, doors remained open as back-up generators kicked in almost immediately following the power outage.
[ترجمه ترگمان]از فروشگاه های خرده فروشی گرفته تا بیمارستان ها، درها همچنان باز بودند و ژنراتورهای پشتیبان تقریبا بلافاصله پس از قطع برق راه اندازی شدند
[ترجمه گوگل]از فروشگاه های خرده فروشی به بیمارستان به دانشگاه، درب باز باقی مانده به عنوان ژنراتور بازگشت به بالا در تقریبا بلافاصله لگد زیر قطع برق

4. Retail stores repeatedly refused to hire him.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های خرده فروشی بارها از استخدام او خودداری کردند
[ترجمه گوگل]فروشگاه های خرده فروشی بارها و بارها او را استخدام کرده اند

5. The company operates retail stores that sell furniture, bedding, appliances and consumer electronics.
[ترجمه ترگمان]این شرکت فروشگاه های خرده فروشی را اداره می کند که مبلمان، تخت خواب، لوازم و لوازم الکترونیکی مصرف کننده را می فروشند
[ترجمه گوگل]این شرکت فروشگاه های خرده فروشی را به فروش می رساند که مبلمان، ملافه، لوازم خانگی و لوازم الکترونیکی مصرفی را به فروش می رساند

6. For designers, for whom large retail stores are the main selling outlet, the news is not good.
[ترجمه ترگمان]برای طراحان، که فروشگاه های خرده فروشی بزرگ خروجی اصلی فروش هستند، اخبار خوب نیستند
[ترجمه گوگل]برای طراحان، که فروشگاه های خرده فروشی بزرگ آن ها اصلی ترین شعبه فروش هستند، خبر خوب نیست

7. The first retail store under IKEA group locates in Beijing was established in 199
[ترجمه ترگمان]اولین فروشگاه خرده فروشی که در زیر گروه IKEA در پکن پیدا شد، در سال ۱۹۹ تاسیس شد
[ترجمه گوگل]اولین فروشگاه خرده فروشی تحت گروه IKEA در پکن در سال 199 تاسیس شد

8. RED OXIDEWe are Charlton Mills a retail store featuring craft supplies and shipping materials.
[ترجمه ترگمان]OXIDEWe قرمز، چارلتون میلز یک فروشگاه خرده فروشی است که لوازم و وسایل حمل و نقل را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]OXIDE REDWe Charlton Mills یک فروشگاه خرده فروشی است که شامل لوازم و وسایل حمل و نقل و حمل و نقل است

9. Retail store managers supervise sales workers in a retail establishment or department, and may perform management duties like purchasing, budgeting and accounting.
[ترجمه ترگمان]مدیران فروشگاه خرده فروشی بر کارگران فروش در یک فروشگاه یا بخش خرده فروشی نظارت می کنند و ممکن است وظایف مدیریتی مثل خرید، بودجه بندی و حسابداری را انجام دهند
[ترجمه گوگل]مدیران فروشگاه های خرده فروشی کارکنان فروش را در یک سازمان خرده فروشی یا اداره نظارت می کنند و ممکن است وظایف مدیریتی مانند خرید، بودجه بندی و حسابداری را انجام دهند

10. My aunt deals with customer complaints at a retail store.
[ترجمه ترگمان]عمه ام در فروشگاه خرده فروشی به شکایات مشتریان سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]عمه من با شکایات مشتری در یک فروشگاه خرده فروشی صحبت می کند

11. Different demand factors shape development of retail store versus commercial or industrial development to house employers.
[ترجمه ترگمان]عوامل مختلف تقاضا، توسعه فروشگاه های خرده فروشی در مقابل توسعه صنعتی یا صنعتی به کارفرمایان خانه را شکل می دهند
[ترجمه گوگل]عوامل تقاضای مختلف به توسعه فروشگاه خرده فروشی در برابر توسعه تجاری یا صنعتی برای ایجاد کارفرمایان می پردازند

12. Shanghai Swede Furnishing Co. Ltd is a retail store in home furnishing retails under IKEA group.
[ترجمه ترگمان]شرکت Shanghai Swede یک فروشگاه خرده فروشی در خانه است که retails زیر گروه IKEA است
[ترجمه گوگل]شانگهای Swede Furnishing Co Ltd یک فروشگاه خرده فروشی در منزل عرضه کننده مبلمان خانگی تحت گروه IKEA است

13. Our retail store has just opened.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه خرده فروشی ما تازه باز شده است
[ترجمه گوگل]فروشگاه خرده فروشی ما تازه باز شده است

14. Retail store manager professionals are responsible for supervising every aspects of store operation.
[ترجمه ترگمان]مدیران فروشگاه های خرده فروشی مسئول نظارت بر تمام جنبه های عملیات فروشگاه هستند
[ترجمه گوگل]متخصصان فروشگاه خرده فروشی مسئول نظارت بر هر جنبه ای از عملیات فروشگاه می باشند

15. So they'll skip the retail store.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها از فروشگاه خرده فروشی رد خواهند شد
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها فروشگاه خرده فروشی را پر می کنند

پیشنهاد کاربران

خرده فروش ( کسی که اجناس را به صورت عمده و مقدار زیاد نمی فروشد و در مقابل عمده فروش قرار دارد )

مغازه خرده فروشی


کلمات دیگر: