1. Prudence is a rich ugly old maid courted by Incapacity.
[ترجمه ترگمان]پرودنس یک کلفت پیر زشت و rich که با incapacity کار می کرد
[ترجمه گوگل]احتیاط یک خدمتکار غول زرق و برق دار زشت است که توسط گاو نر
2. An ounce of prudence is worth a pound of gold.
[ترجمه غفار سلجوقی] ذره ای دور اندیشی قدر یک پوند طلا می ارزد
[ترجمه ترگمان]یک اونس of ارزش یک پوند طلا دارد
[ترجمه گوگل]یک اونس محتاطانه ارزش یک پوند طلا است
3. One can rely on the prudence of his decisions.
[ترجمه نجمه] افراد میتونن برای تصمیات زندگی اشان بر دور اندیشی تکیه کنند
[ترجمه ترگمان]آدم می تواند به دوراندیشی of تکیه کند
[ترجمه گوگل]می توان بر احتیاط تصمیماتش تکیه کرد
4. The firm was commended for its financial prudence.
[ترجمه ترگمان]شرکت به خاطر احتیاط مالی او مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این شرکت به خاطر احتیاط مالی آن مورد احترام قرار گرفته است
5. A lack of prudence may lead to financial problems.
[ترجمه ترگمان]عدم احتیاط ممکن است منجر به مشکلات مالی شود
[ترجمه گوگل]فقدان احتیاط ممکن است منجر به مشکلات مالی شود
6. Maybe you'll exercise a little more financial prudence next time.
[ترجمه ترگمان]شاید دفعه بعدی کمی بیشتر احتیاط کنی
[ترجمه گوگل]شاید دفعه بعد شما کمی آرامش بیشتری کسب کنید
7. Britain has warned travellers to exercise prudence and care.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا به مسافران هشدار داده است که احتیاط و احتیاط را تمرین کنند
[ترجمه گوگل]بریتانیا به مسافران هشدار داده است که از احتیاط و مراقبت استفاده کنند
8. He is prudence personified.
[ترجمه ترگمان]او prudence است
[ترجمه گوگل]او محتاط است
9. Dear Prudence would dictate staying put and waiting for air to come and retrieve him.
[ترجمه ترگمان]پرودنس عزیزم دیکته می کرد که در هوا بماند و منتظر بماند که بیاید و او را به چنگ بیاورد
[ترجمه گوگل]احتیاط محترمانه باعث می شود که ماندن بگیرید و منتظر بمانید تا هوا برود و بازیابی کند
10. Simeon's prudence in leaving Jerusalem was fully justified.
[ترجمه ترگمان]احتیاط سیمون در ترک اورشلیم به طور کامل توجیه شد
[ترجمه گوگل]احتیاط سیمون در ترک اورشلیم کاملا موجه بود
11. A wealthy partner risks money on the prudence of less affluent partners.
[ترجمه ترگمان]یک شریک ثروتمند برای احتیاط با شرکای کم تر ثروتمند، پول را به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]یک شریک ثروتمند، پول را برای احتیاط شرکای ثروتمندتر خطر می کند
12. Sixthly, the role of prudence in constraining the activities of states especially when there was a perceived balance of power.
[ترجمه ترگمان]Sixthly، نقش احتیاط در محدود کردن فعالیت های کشورها به خصوص زمانی که یک تعادل ادراک شده در قدرت وجود دارد
[ترجمه گوگل]ششم، نقش محتاطانه در محدود کردن فعالیتهای دولتها، به ویژه زمانی که یک توازن قدرت درک شده وجود داشت
13. Third, as a policy matter, normal prudence suggests that some minimum level of cash on hand should be maintained.
[ترجمه ترگمان]سوم، به عنوان یک مساله سیاست، احتیاط عادی نشان می دهد که حداقل مقدار پول نقد باید حفظ شود
[ترجمه گوگل]سوم، به عنوان یک موضوع سیاست، احتیاط عادی نشان می دهد که باید حداقل سطح دستمزد در دست نگهداری شود
14. An old maid, perhaps, but what had Prudence accomplished to get rich?
[ترجمه ترگمان]شاید خدمتکار پیر، اما پرودنس چه کار کرده که ثروتمند بشود؟
[ترجمه گوگل]شاید خدمتکار قدیمی، اما آنچه را که پرورش داده بود برای ثروتمند شدن انجام داد؟
15. Prudence, common sense and wisdom make a better life. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]احتیاط، عقل سلیم و عقل زندگی بهتری را به وجود می آورند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]احتیاط، حس و حکمت همگانی ساختن یک زندگی بهتر دکتر T P Chia