1. speculation about the distant future is useless
گمان پردازی درباره ی آینده ی دراز مدت بی فایده است.
2. Speculation centred on a likely bid price of 380p a share.
[ترجمه ترگمان]احتکار بر روی قیمت پیشنهادی ۳۸۰ میلیون دلار متمرکز بوده است
[ترجمه گوگل]گمانه زنی بر اساس یک پیشنهاد سهم احتمال 380 پوند است
3. Speculation is rife that he will be sacked.
[ترجمه ترگمان]احتکار شایع است که او اخراج خواهد شد
[ترجمه گوگل]گمانه زنی های فراوانی است که او را اخراج خواهد کرد
4. Mr Wakeham dismissed the reports as speculation.
[ترجمه ترگمان]آقای Wakeham گزارش ها را به عنوان گمانه زنی رد کرد
[ترجمه گوگل]آقای ویکاهم این گزارش را به عنوان گمانه زنی رد کرد
5. Speculation was rife as to whom the prince might marry.
[ترجمه ترگمان]Speculation با Speculation که شاهزاده ممکن بود با او ازدواج کند پر شده بود
[ترجمه گوگل]گمانه زنی در مورد اینکه شاهزاده ممکن است ازدواج کند، غافلگیر شد
6. The minister dismissed the newspaper reports as pure speculation.
[ترجمه ترگمان]وزیر گزارش های روزنامه را گمانه زنی های محض را رد کرد
[ترجمه گوگل]وزیر گزارشات روزنامه ها را به عنوان گمانه زنی خالی رد کرد
7. The group's problems have led to speculation that heads will roll.
[ترجمه ترگمان]مشکلات این گروه منجر به احتکار می شود
[ترجمه گوگل]مشکلات این گروه موجب گمانه زنی ها شده است که سران رول می روند
8. The company moved quickly to quash rumours/speculation that it is losing money.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به سرعت شروع به پخش شایعات و گمانه زنی هایی کرد که در حال از دست دادن پول است
[ترجمه گوگل]این شرکت به سرعت شایعات / گمانه زنی ها مبنی بر از دست دادن پول به حرکت درآورد
9. Chief executive David Prosser said the takeover speculation was wrong and no one was sniffing around.
[ترجمه ترگمان]رئیس اجرایی \"دیوید پروسر\" گفت که معامله اشتباه بوده و کسی اطراف رو بو نمی کشید
[ترجمه گوگل]مدیر اجرایی دیوید پروسر گفت که گمانه زنی ها در اشتباه بوده است و هیچ کس نمی فهمد
10. Recent worries over the president's health have prompted speculation over his political future.
[ترجمه ترگمان]نگرانی های اخیر در مورد سلامت رئیس جمهور باعث گمانه زنی در مورد آینده سیاسی او شده است
[ترجمه گوگل]نگرانی های اخیر در مورد سلامت رئیس جمهور موجب گمانه زنی در مورد آینده سیاسی اش شده است
11. The statement excited new speculation that a senior minister may be about to resign.
[ترجمه ترگمان]این بیانیه گمانه زنی جدیدی را برانگیخت که ممکن است یک وزیر ارشد در شرف استعفا باشد
[ترجمه گوگل]بیانیه هیجان زده گمانه زنی های جدیدی مبنی بر اینکه یک وزیر ارشد ممکن است در مورد استعفا باشد
12. This has fuelled speculation that he is about to clinch a deal with an American engine manufacturer.
[ترجمه ترگمان]این موضوع، گمانه زنی هایی مبنی بر اینکه او قصد دارد معامله با یک شرکت سازنده موتور آمریکایی را به دست آورد، دامن زده است
[ترجمه گوگل]این باعث شده است که حدس بزنید که او قصد دارد با یک تولید کننده موتور آمریکایی مقابله کند
13. The report was based on rumours, speculation, and innuendo.
[ترجمه ترگمان]این گزارش مبتنی بر شایعات، گمانه زنی، و کنایه های نیشدار بود
[ترجمه گوگل]این گزارش بر اساس شایعات، گمانه زنی، و ناخوشایند بود
14. The prime minister's speech fuelled speculation that she is about to resign.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی نخست وزیر به گمانه زنی درباره استعفای او دامن زد
[ترجمه گوگل]سخنرانی نخست وزیر باعث شد حدس بزنیم که او قصد دارد استعفا دهد