صندوق وجوه استهلاکی، سرمایه ی کنار گذاشته شده (برای پرداخت دیون و غیره)، وجه استهلاکی وجوه استهلاکی
sinking fund
صندوق وجوه استهلاکی، سرمایه ی کنار گذاشته شده (برای پرداخت دیون و غیره)، وجه استهلاکی وجوه استهلاکی
انگلیسی به فارسی
وجه استهلاکی
غرق شدن صندوق، وجه استهلاکی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a fund set aside to pay off the long-term debt of a state or corporation.
• fund for repaying debts
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] وجوه استهلاکی
[حقوق] وجوه استهلاکی
[حقوق] وجوه استهلاکی
جملات نمونه
1. He also would establish a national debt-elimination sinking fund to set aside the fruits of economic growth for debt reduction.
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک صندوق کاهش بدهی ملی برای کنار گذاشتن میوه ها رشد اقتصادی برای کاهش بدهی تاسیس خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین یک صندوق غرق کردن بدهی ملی را برای ایجاد رشد اقتصادی برای کاهش بدهی کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]او همچنین یک صندوق غرق کردن بدهی ملی را برای ایجاد رشد اقتصادی برای کاهش بدهی کنار گذاشت
2. A sinking fund establishes a procedure for the orderly retirement of a bond over the life of the issue.
[ترجمه ترگمان]یک صندوق در حال غرق کردن روشی برای بازنشستگی منظم یک اوراق قرضه در طول زندگی این مساله ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]یک صندوق غرق شدن یک روش برای بازنشستگی منظم یک پیوند در طول عمر موضوع ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]یک صندوق غرق شدن یک روش برای بازنشستگی منظم یک پیوند در طول عمر موضوع ایجاد می کند
3. If you read English histories, the sinking fund was an English invention.
[ترجمه ترگمان]اگر تاریخ انگلستان را بخوانید، صندوق غرق غرق در یک اختراع انگلیسی است
[ترجمه گوگل]اگر شما تاریخچه های انگلیسی را بخوانید، صندوق فرو ریختن یک اختراع انگلیسی بود
[ترجمه گوگل]اگر شما تاریخچه های انگلیسی را بخوانید، صندوق فرو ریختن یک اختراع انگلیسی بود
4. To meet interest and sinking fund payments on.
[ترجمه ترگمان]برای برآورده کردن منافع و غرق کردن پرداخت ها در حال غرق شدن
[ترجمه گوگل]برای دیدار با علاقه و غرق کردن صندوق پرداخت در
[ترجمه گوگل]برای دیدار با علاقه و غرق کردن صندوق پرداخت در
5. The bonds are noncallable, but the 2010 maturity is callable subject to a sinking fund.
[ترجمه ترگمان]اوراق قرضه noncallable هستند، اما بلوغ ۲۰۱۰ مشمول یک سرمایه گذاری در حال غرق شدن است
[ترجمه گوگل]اوراق قرضه غیرقابل برگشت است، اما بلوغ سال 2010 ممکن است تحت پوشش یک صندوق غرق شود
[ترجمه گوگل]اوراق قرضه غیرقابل برگشت است، اما بلوغ سال 2010 ممکن است تحت پوشش یک صندوق غرق شود
6. Almost its only significant proposal was concerned with debt management and the Creation of a new sinking fund.
[ترجمه ترگمان]تقریبا تنها پیشنهاد مهم آن مربوط به مدیریت وام و ایجاد صندوق جدید غرق شدن بود
[ترجمه گوگل]تقریبا تنها یک پیشنهاد قابل توجه، مربوط به مدیریت بدهی و ایجاد یک صندوق غرق شدن جدید بود
[ترجمه گوگل]تقریبا تنها یک پیشنهاد قابل توجه، مربوط به مدیریت بدهی و ایجاد یک صندوق غرق شدن جدید بود
7. The 1990-91 figure of £50,000 under Continuing Education was set aside for a pupillage sinking fund.
[ترجمه ترگمان]سال ۱۹۹۰ - ۹۱ هزار پوند به موجب ادامه تحصیل برای یک صندوق در حال غرق شدن، کنار گذاشته شد
[ترجمه گوگل]رقم 50 هزار پوند در دوره تحصیلات تکمیلی در سال 1990-1991 برای یک صندوق غرق شدن دانش آموزان کنار گذاشته شد
[ترجمه گوگل]رقم 50 هزار پوند در دوره تحصیلات تکمیلی در سال 1990-1991 برای یک صندوق غرق شدن دانش آموزان کنار گذاشته شد
8. The most noteworthy development, however, was the re-establishment of a Sinking Fund in 178
[ترجمه ترگمان]با این حال، مهم ترین توسعه، تاسیس یک صندوق Sinking در ۱۷۸ ۱۷۸
[ترجمه گوگل]با این حال، توسعه قابل توجهی، بازگشایی صندوق غرق شدن در 178 بود
[ترجمه گوگل]با این حال، توسعه قابل توجهی، بازگشایی صندوق غرق شدن در 178 بود
9. At regular intervals, the corporation deposits cash into this sinking fund.
[ترجمه ترگمان]در فواصل معین، شرکت سپرده به این صندوق که در حال غرق شدن است، پول نقد می دهد
[ترجمه گوگل]در فواصل منظم، شرکت پول نقد را به این صندوق غرق می کند
[ترجمه گوگل]در فواصل منظم، شرکت پول نقد را به این صندوق غرق می کند
10. It forces all investors to give up the bonds they hold according to the same ratio when the issuer returns the sinking fund. It is often used in registered securities.
[ترجمه ترگمان]همه سرمایه گذاران را مجبور می کند تا اوراق قرضه را با توجه به همان نسبت زمانی که صادر کننده سرمایه در حال غرق شدن را اعلام می کند، رها کنند اغلب در اوراق بهادار ثبت شده استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این امر تمام سرمایه گذاران را مجبور می کند که اوراق قرضه ای که آنها را با توجه به همان نسبت نگه می دارند را رها کند، زمانی که صادر کننده صندوق غرق می کند این اغلب در اوراق بهادار ثبت شده استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این امر تمام سرمایه گذاران را مجبور می کند که اوراق قرضه ای که آنها را با توجه به همان نسبت نگه می دارند را رها کند، زمانی که صادر کننده صندوق غرق می کند این اغلب در اوراق بهادار ثبت شده استفاده می شود
11. To liquidate ( a debt, such as a mortgage ) by installment payments or payment into a sinking fund.
[ترجمه ترگمان]انحلال (یک وام، مانند قسط مسکن)با پرداخت قسط یا پرداخت به صندوق در حال غرق شدن
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن (بدهی، مانند وام مسکن) با پرداخت اقساط و یا پرداخت به صندوق غرق شدن
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن (بدهی، مانند وام مسکن) با پرداخت اقساط و یا پرداخت به صندوق غرق شدن
12. To make a bond issue more attractive to conservative investors, some corporations create a bond sinking fund, designated for repaying the bonds at maturity.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه یک اوراق قرضه برای سرمایه گذاران محافظه کار جذاب تر باشد، برخی شرکت ها یک صندوق در حال غرق شدن ایجاد می کنند که برای بازپرداخت اوراق قرضه در سن بلوغ تعیین شده است
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک موضوع اوراق قرضه برای سرمایه گذاران محافظه کار جذاب تر، برخی از شرکت ها یک صندوق غرق شدن اوراق قرضه ایجاد می کنند که برای بازپرداخت اوراق قرضه در زمان بلوغ تعیین شده است
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک موضوع اوراق قرضه برای سرمایه گذاران محافظه کار جذاب تر، برخی از شرکت ها یک صندوق غرق شدن اوراق قرضه ایجاد می کنند که برای بازپرداخت اوراق قرضه در زمان بلوغ تعیین شده است
13. To liquidate a debt, such as a mortgage by installment payments or a sinking fund.
[ترجمه ترگمان]برای انحلال یک وام، از جمله وام قسط و یا پول در حال غرق شدن
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن یک بدهی، مانند یک وام مسکن با پرداخت اقساط و یا صندوق غرق شدن
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن یک بدهی، مانند یک وام مسکن با پرداخت اقساط و یا صندوق غرق شدن
پیشنهاد کاربران
سرشکن سازی وجه - وجه سرشکن شونده - وجه تقسیطی - وجه رو به اتمام
اقساط سرشکن شده وام
کلمات دیگر: