روند، گرایش، تمایل
trends
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] روندها
جملات نمونه
1. contemporary trends in education
گرایش های معاصر در آموزش و پرورش
2. present trends are bearish
روند کنونی رو به کسادی است.
3. the river trends southward
رودخانه به سوی جنوب امتداد می یابد.
4. she submitted herself to french literary trends
او خودش را در معرض گرایش های ادبی فرانسوی قرار داد.
5. that politician's uncanny ability to anticipate future trends
قدرت فوق العاده ی آن سیاستمدار در پیش بینی گرایش های آینده
پیشنهاد کاربران
جهتمندی ها
رویداد ها
Changing
روند، جهت مندی، گرایش ها، روندها
گرایش و مد
کلمات دیگر: