1. a reliable assistant
معاون معتمد
2. a reliable source
یک منبع موثق
3. government media were not reliable
به رسانه های دولتی نمی شد اعتماد کرد.
4. she showed herself to be reliable
او نشان داد که قابل اعتماد است.
5. My car's not as reliable as it used to be.
[ترجمه ghazal24] ماشین من برای استفاده مورد اعتماد نیست
[ترجمه iahmadrezam] ماشین من به اندازه سابق قابل اعتماد نیس!
[ترجمه علی] ماشین به اندازه کافی قابل اعتماد نیست که ازش استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل من به اندازه سابق قابل اعتماد نیست
[ترجمه گوگل]ماشین من به عنوان مورد اعتماد نیست
6. I just want a good reliable car, nothing flashy.
[ترجمه ترگمان]، من فقط یه ماشین خوب خوب میخوام، نه زرق و برق
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم یک ماشین قابل اعتماد خوب، هیچ چیز زرق و برق دار
7. The polls are not a reliable guide of how people will vote.
[ترجمه ترگمان]این نظرسنجی ها راهنمای درستی از نحوه رای مردم نیستند
[ترجمه گوگل]نظرسنجی راهنمایی قابل اعتماد از نحوه رای مردم نیست
8. The manager thought he was a reliable person and told him all about the new plan.
[ترجمه ترگمان]مدیر فکر می کرد که او یک فرد قابل اعتماد است و همه چیز را در مورد برنامه جدید تعریف کرده است
[ترجمه گوگل]مدیر تصور می کرد او یک فرد قابل اعتماد است و به او در مورد طرح جدید گفت
9. It's an old car, but it's very reliable.
[ترجمه ترگمان]این ماشین قدیمی است، اما خیلی قابل اعتماد است
[ترجمه گوگل]این یک ماشین قدیمی است، اما بسیار قابل اعتماد است
10. We are looking for someone who is reliable and hard-working.
[ترجمه mahsa] ما به دنبال فردی قابل اعتماد و سخت کوش هستیم
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال کسی هستیم که قابل اعتماد و سخت کوش است
[ترجمه گوگل]ما به دنبال کسی هستیم که قابل اعتماد و کار سخت است
11. For reliable information about present national boundaries, consult an up-to-date atlas.
[ترجمه ترگمان]برای اطلاعات قابل اعتماد در مورد مرزه ای ملی فعلی، با یک اطلس به روز مشورت کنید
[ترجمه گوگل]برای اطلاعات قابل اطمینان در مورد مرزهای ملی در حال حاضر، به اطلس با تاریخ نگاه کنید
12. He has a well-deserved reputation as a reliable worker.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کارگر قابل اعتماد شهرت خوبی دارد
[ترجمه گوگل]او شهرت خوبی به عنوان یک کارمند قابل اعتماد دارد
13. Highly-motivated and reliable person with excellent health and pleasant personality.
[ترجمه ترگمان]فرد بسیار با انگیزه و قابل اعتماد با شخصیت عالی و شخصیت دلپذیر است
[ترجمه گوگل]شخص بسیار متعهد و قابل اعتماد با سلامتی عالی و شخصیت دلپذیر
14. Judged by the ordinary standards,he was reliable.
[ترجمه ترگمان]با توجه به استانداردهای معمولی، او قابل اعتماد بود
[ترجمه گوگل]طبق استانداردهای عادی، او قابل اعتماد بود
15. It has a highly reliable control system.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه یک سیستم کنترل بسیار قابل اعتماد دارد
[ترجمه گوگل]این سیستم کنترل بسیار قابل اعتماد دارد
16. My memory's not very reliable these days.
[ترجمه ترگمان]این روزها حافظه من خیلی قابل اعتماد نیست
[ترجمه گوگل]حافظه من این روزها بسیار قابل اعتماد نیست
17. Trains are reliable, cheap and best for long-distance journeys.
[ترجمه ترگمان]قطارها قابل اعتماد، ارزان و بهتر برای سفره ای دور از راه هستند
[ترجمه گوگل]قطارهای قابل اعتماد، ارزان و مناسب برای سفرهای طولانی مدت هستند
18. You have to demonstrate that you are reliable.
[ترجمه ترگمان]باید نشان دهید که قابل اعتماد هستید
[ترجمه گوگل]شما باید نشان دهید که شما قابل اعتماد هستید