1. to vouch for a horse's pedigree
نیک نژادی اسبی را تصدیق کردن
2. to vouch for someone's honesty
صداقت کسی را تضمین کردن
3. Kim's mother agreed to vouch for Maria and get her a job.
[ترجمه ترگمان]مادر کیم موافقت کرد که ماریا را مطمئن کند و به او شغلی بدهد
[ترجمه گوگل]مادر کیم موافقت کرد تا ماریا را متقاعد کند و کار خود را انجام دهد
4. I'll vouch for the quality of the report. I read it last night.
[ترجمه ترگمان]من در مورد کیفیت گزارش تایید می کنم دیشب خوندمش
[ترجمه گوگل]من برای کیفیت گزارش ضمانت می کنم شب گذشته آن را خوانده ام
5. I can vouch for him/his honesty.
[ترجمه ترگمان]من می تونم ضمانت اون رو بکنم
[ترجمه گوگل]من می توانم برای او / صداقت او را تضمین کنم
6. My friends will vouch for me.
[ترجمه ترگمان] دوستام بهم قول میدن
[ترجمه گوگل]دوستان من برای من تسلیم خواهند شد
7. As a medical examiner I can vouch from experience that his death was accidental.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک امتحان پزشکی که می تونم تایید کنم مرگش تصادفی بوده
[ترجمه گوگل]به عنوان یک معاینه پزشکی می توانم از تجربه ای که می توانم مرگ او اتفاقی باشد، متقاعد شوم
8. I can't vouch for this hotel but it looked wonderful from the brochure.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم این هتل را تایید کنم، اما از بروشور عالی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]من نمی توانم برای این هتل تضمین کنم اما از بروشور فوق العاده بود
9. I've read this report carefully and I can vouch for its truthfulness.
[ترجمه ترگمان]من این گزارش رو با دقت خوندم و می تونم به صداقت اون شهادت بدم
[ترجمه گوگل]من این گزارش را به دقت مطالعه کرده ام و می توانم به درستی آن اطمینان دهم
10. I can vouch for her ability to work hard.
[ترجمه ترگمان]من می تونم ضمانت کنم که توانایی کار کردن سخت باشه
[ترجمه گوگل]من می توانم توانایی خود را برای کار سخت تضمین کنم
11. I can't vouch for this hotel ( = I have no personal experience of it ) but it looked wonderful from the brochure.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم این هتل را تضمین کنم (= که هیچ تجربه شخصی از آن ندارم)اما از بروشور بسیار عالی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]من نمی توانم برای این هتل تضمین کنم (= من هیچ تجربه شخصی از آن ندارم) اما از بروشور فوق العاده بود
12. I can vouch for the fact that he is a good worker.
[ترجمه ترگمان]من میتونم ضمانت کنم که اون کارگر خوبیه
[ترجمه گوگل]من می توانم برای این واقعیت که او یک کارمند خوب است را متقاعد کند
13. Experts vouch for the painting's authenticity.
[ترجمه ترگمان]کارشناسان، صحت این نقاشی را تضمین می کنند
[ترجمه گوگل]کارشناسان معتبر بودن نقاشی هستند
14. Patricia has checked the reports and can vouch for the accuracy of the information.
[ترجمه ترگمان]پاتریشیا گزارش ها را بررسی کرده و می تواند صحت اطلاعات را تضمین کند
[ترجمه گوگل]پاتریشیا گزارش ها را بررسی کرده و می تواند برای اطمینان از صحت اطلاعات اطمینان دهد
15. Are you willing to vouch for him?
[ترجمه ترگمان]می خوای تایید کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما مایل به او هستید؟