کلمه جو
صفحه اصلی

vouch


معنی : اطمینان دادن، تایید کردن، ضمانت کردن
معانی دیگر : (معمولا با: for) ضمانت کردن، تضمین کردن، پایندان کردن، تصدیق کردن، اثبات کردن، به ثبوت رساندن، (مهجور) ضمانت، پایندانی

انگلیسی به فارسی

ضمانت کردن، اطمینان دادن، تایید کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: vouches, vouching, vouched
• : تعریف: to affirm or certify someone or something to be true, truthful, genuine, or correct (usu. fol. by for).
مترادف: attest, warrant
مشابه: certify, guarantee, testify

- The witness vouched for the defendant's good character.
[ترجمه ترگمان] این شاهد در مورد شخصیت خوب متهم است
[ترجمه گوگل] شاهد به شخصیت خوب متهم تعلق گرفت
- I'm willing to vouch for him because I've never known him to lie.
[ترجمه امیرمهدی] من مایلم او را ضمانت کنم چون او هرگز دروغ نگفته است.
[ترجمه ترگمان] من حاضرم این را تایید کنم، چون تا به حال او را ندیده بودم که دروغ بگوید
[ترجمه گوگل] من مایلم او را متقاعد کنم زیرا او هرگز دروغ نگفته است
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to confirm or substantiate by providing evidence, as with practical proof or demonstration.
مترادف: evidence, substantiate
مشابه: document, testify, verify, warrant

- Can you vouch your whereabouts at the time of the murder?
[ترجمه ترگمان] می تونی جای تو رو در زمان قتل تایید کنی؟
[ترجمه گوگل] آیا می توانید موقعیت خود را در زمان قتل تضمین کنید؟

(2) تعریف: to support or verify with documentation such as a receipt.
مشابه: document, evidence, verify

- To obtain a refund, you must vouch your purchase.
[ترجمه امیرمهدی] برای به دست آوردن بازپرداخت، باید خرید خود را تأیید کنید.
[ترجمه ترگمان] برای بدست آوردن پول، شما باید purchase رو تایید کنید
[ترجمه گوگل] برای به دست آوردن بازپرداخت، باید خرید خود را تحریم کنید

• attest, confirm; guarantee, answer for; prove, substantiate
see phrasal verb vouch for .
if you say that you can or will vouch for someone, you mean that you can guarantee their good behaviour or support.
if you say that you can vouch for something, you mean that you have evidence from your own personal experience that it is true or correct.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] سند رسی

مترادف و متضاد

اطمینان دادن (فعل)
avouch, assure, vouch

تایید کردن (فعل)
support, emphasize, corroborate, uphold, vouch, confirm, second

ضمانت کردن (فعل)
sponsor, guarantee, warrant, vouch, insure

give assurance


Synonyms: act as a witness, affirm, answer for, assert, asseverate, assure, attest to, avert, avow, back, bear testimony, be responsible for, certify, confirm, contend, corroborate, cosign, declare, get behind, give an affidavit, guarantee, maintain, okay, predicate, profess, prove, put forth, rubber-stamp, say so, sign for, sponsor, stand up for, substantiate, support, swear to, swear up and down, testify, uphold, verify, vow, warrant, witness


Antonyms: deny, disavow, refute, reject, renounce


جملات نمونه

1. to vouch for a horse's pedigree
نیک نژادی اسبی را تصدیق کردن

2. to vouch for someone's honesty
صداقت کسی را تضمین کردن

3. Kim's mother agreed to vouch for Maria and get her a job.
[ترجمه ترگمان]مادر کیم موافقت کرد که ماریا را مطمئن کند و به او شغلی بدهد
[ترجمه گوگل]مادر کیم موافقت کرد تا ماریا را متقاعد کند و کار خود را انجام دهد

4. I'll vouch for the quality of the report. I read it last night.
[ترجمه ترگمان]من در مورد کیفیت گزارش تایید می کنم دیشب خوندمش
[ترجمه گوگل]من برای کیفیت گزارش ضمانت می کنم شب گذشته آن را خوانده ام

5. I can vouch for him/his honesty.
[ترجمه ترگمان]من می تونم ضمانت اون رو بکنم
[ترجمه گوگل]من می توانم برای او / صداقت او را تضمین کنم

6. My friends will vouch for me.
[ترجمه ترگمان] دوستام بهم قول میدن
[ترجمه گوگل]دوستان من برای من تسلیم خواهند شد

7. As a medical examiner I can vouch from experience that his death was accidental.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک امتحان پزشکی که می تونم تایید کنم مرگش تصادفی بوده
[ترجمه گوگل]به عنوان یک معاینه پزشکی می توانم از تجربه ای که می توانم مرگ او اتفاقی باشد، متقاعد شوم

8. I can't vouch for this hotel but it looked wonderful from the brochure.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم این هتل را تایید کنم، اما از بروشور عالی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]من نمی توانم برای این هتل تضمین کنم اما از بروشور فوق العاده بود

9. I've read this report carefully and I can vouch for its truthfulness.
[ترجمه ترگمان]من این گزارش رو با دقت خوندم و می تونم به صداقت اون شهادت بدم
[ترجمه گوگل]من این گزارش را به دقت مطالعه کرده ام و می توانم به درستی آن اطمینان دهم

10. I can vouch for her ability to work hard.
[ترجمه ترگمان]من می تونم ضمانت کنم که توانایی کار کردن سخت باشه
[ترجمه گوگل]من می توانم توانایی خود را برای کار سخت تضمین کنم

11. I can't vouch for this hotel ( = I have no personal experience of it ) but it looked wonderful from the brochure.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم این هتل را تضمین کنم (= که هیچ تجربه شخصی از آن ندارم)اما از بروشور بسیار عالی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]من نمی توانم برای این هتل تضمین کنم (= من هیچ تجربه شخصی از آن ندارم) اما از بروشور فوق العاده بود

12. I can vouch for the fact that he is a good worker.
[ترجمه ترگمان]من میتونم ضمانت کنم که اون کارگر خوبیه
[ترجمه گوگل]من می توانم برای این واقعیت که او یک کارمند خوب است را متقاعد کند

13. Experts vouch for the painting's authenticity.
[ترجمه ترگمان]کارشناسان، صحت این نقاشی را تضمین می کنند
[ترجمه گوگل]کارشناسان معتبر بودن نقاشی هستند

14. Patricia has checked the reports and can vouch for the accuracy of the information.
[ترجمه ترگمان]پاتریشیا گزارش ها را بررسی کرده و می تواند صحت اطلاعات را تضمین کند
[ترجمه گوگل]پاتریشیا گزارش ها را بررسی کرده و می تواند برای اطمینان از صحت اطلاعات اطمینان دهد

15. Are you willing to vouch for him?
[ترجمه ترگمان]می خوای تایید کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما مایل به او هستید؟

letters vouching for her skill

نامه‌هایی که مهارت او را تصدیق می‌کردند


to vouch for someone's honesty

صداقت کسی را تضمین کردن


He vouched his words by his deeds.

او با رفتارش حرفه‌ای خود را ثابت کرد.



کلمات دیگر: