1. She has responsibility for the procurement of equipment in the company.
[ترجمه ترگمان]او مسئول تهیه تجهیزات در شرکت است
[ترجمه گوگل]او مسئول تهیه تجهیزات در شرکت است
2. Russia was cutting procurement of new weapons "by about 80 per cent", he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" روسیه خرید سلاح های جدید را تا حدود ۸۰ درصد کاهش داده است \"
[ترجمه گوگل]او گفت که روسیه در حدود 80 درصد از تسلیحات سلاح های جدید را کاهش داده است
3. Defence budgeting and procurement do not move along different tracks from defence policy as a whole.
[ترجمه ترگمان]بودجه بندی و تدارکات دفاعی در امتداد مسیرهای مختلفی از سیاست دفاع به عنوان یک کل حرکت نمی کنند
[ترجمه گوگل]بودجه بندی و تدارکات دفاع در سراسر مسیرهای مختلف از سیاست دفاعی به طور کلی حرکت نمی کند
4. Significant parts of the procurement budget are already spent in areas of high unemployment, for example warship orders.
[ترجمه ترگمان]بخش های مهم بودجه تدارکات در حال حاضر در مناطقی از نرخ بیکاری بالا صرف می شوند، به عنوان مثال دستورها کشتی جنگی
[ترجمه گوگل]بخش های قابل توجهی از بودجه تدارکات در حال حاضر در مناطق بیکاری بالا، به عنوان مثال سفارشات جنگ افزار، صرف شده است
5. Those programs included the design and procurement of nationwide communications systems.
[ترجمه ترگمان]آن برنامه ها شامل طراحی و تدارک سیستم های ارتباطات در سراسر کشور بودند
[ترجمه گوگل]این برنامه ها شامل طراحی و تهیه سیستم های ارتباطی در سراسر کشور بود
6. Government purchasing Public procurement is another area where the 1992 programme calls for further progress.
[ترجمه ترگمان]خرید دولتی خرید عمومی منطقه ای دیگر است که در آن برنامه ۱۹۹۲ خواستار پیشرفت بیشتر شد
[ترجمه گوگل]خرید دولتی تهیه اوراق بهادار یکی دیگر از زمینه هایی است که در سال 1992 برنامه پیشرفت های بیشتری را دنبال می کند
7. This means future defense procurement contracts would cost the government less money, defense officials say.
[ترجمه ترگمان]به گفته مسئولان دفاعی، این به این معنی است که قراردادهای تدارکات دفاعی در آینده برای دولت هزینه کمتری خواهند داشت
[ترجمه گوگل]مقامات دفاعی می گویند این به این معنی است که قراردادهای پیشنهادی دفاع دفاعی هزینه های کمتری را برای دولت هزینه می کنند
8. Neither was involved in procurement activities.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این دو در فعالیت های تدارکات دخیل نبودند
[ترجمه گوگل]نه در فعالیت های خریداری دخالت نداشت
9. Mr. Kenneth Carlisle Equipment procurement including development is already subject to competitive tendering wherever practicable.
[ترجمه ترگمان]تدارکات تجهیزات و تدارکات آقای کنت کارل ایل، از جمله توسعه در حال حاضر منوط به مناقصه رقابتی در هر جایی که ممکن است، می باشد
[ترجمه گوگل]آقای کنت کارلایل تهیه تجهیزات از جمله توسعه، در حال حاضر در صورت امکان امکان پذیر است
10. Again the opening up of public procurement procedures should result in a significant increase in intra-EC trade and industry re-structuring.
[ترجمه ترگمان]باز هم باز کردن رویه های تدارکات عمومی باید منجر به افزایش قابل توجه تجارت بین EC و صنعت شود
[ترجمه گوگل]دوباره باز شدن مراحل خرید عمومی باید باعث افزایش قابل ملاحظه ای در تجدید ساختار اقتصادی و تجارتی در داخل اروپا شود
11. Track project procurement and check against project assistant's record periodically.
[ترجمه ترگمان]تدارکات پروژه شیار و بررسی در برابر رکورد دستیار پروژه به صورت دوره ای
[ترجمه گوگل]پیگیری پروژهای پروژه و بررسی دوره ثبت نام دستیار پروژه
12. No procurement agency may fish for unlawful interests by offering bribes to the purchaser or by any other unfair means.
[ترجمه ترگمان]هیچ نهاد تدارکاتی با دادن رشوه به خریدار یا به هیچ وجه ناعادلانه دیگری، ممکن است برای منافع غیر قانونی ماهی بگیرد
[ترجمه گوگل]هیچ آژانس خریداری نمیتواند منافع غیرقانونی را از طریق ارائه رشوه به خریدار یا با هر وسیله غیر منصفانه، ممنوع کند
13. They are reported to have a substantial budget for the procurement of military supplies.
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که آن ها بودجه قابل توجهی برای تامین تدارکات نظامی دارند
[ترجمه گوگل]گزارش شده اند که بودجه قابل توجهی برای تأمین تجهیزات نظامی وجود دارد
14. When air traffic controllers needed even the simplest pieces of equipment, the procurement process took 9 to 12 months.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کنترل ترافیک هوایی به ساده ترین قطعات تجهیزات نیاز داشت، فرآیند تدارکات ۹ تا ۱۲ ماه طول کشید
[ترجمه گوگل]هنگامی که کنترل ناو هواپیمابر حتی ساده ترین قطعات مورد نیاز را داشت، فرآیند خرید 9 تا 12 ماه طول کشید