کلمه جو
صفحه اصلی

birthday party

انگلیسی به انگلیسی

• party that is thrown in honor of the anniversary of one's birth

جملات نمونه

1. She invited him to her 26th birthday party in New Jersey.
[ترجمه ترگمان]او را به جشن تولد ۲۶ سالگیش در نیوجرسی دعوت کرد
[ترجمه گوگل]او او را به جشن تولد 26 سالگی خود در نیوجرسی دعوت کرد

2. Are you going to Ellen's birthday party next week?
[ترجمه ترگمان]هفته دیگه به جشن تولد \"الن\" میری؟
[ترجمه گوگل]آیا هفته آینده به جشن تولد الن می روید؟

3. We watched a home movie of my second birthday party.
[ترجمه ترگمان] یه فیلم قدیمی از جشن تولد دومم رو نگاه کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک فیلم خانگی از دومین جشن تولد من را تماشا کردیم

4. We had a puppet show for Jamie's birthday party.
[ترجمه ترگمان]ما یک نمایش خیمه شب بازی برای جشن تولد جیمی داشتیم
[ترجمه گوگل]ما یک نمایشگاه عروسکی برای جشن تولد جیمی داشتیم

5. Thanks for the invitation to your birthday party.
[ترجمه ترگمان] ممنون که به جشن تولدت اومدی
[ترجمه گوگل]از دعوت به جشن تولد شما متشکرم

6. All our family came to Grandad's eightieth birthday party.
[ترجمه ترگمان]تمام خانواده ما به جشن کریسمسی پدربزرگ امدند
[ترجمه گوگل]تمام خانواده ما به حزب تولد دهه هشتاد تولد آمدند

7. We organized a male stripper for her 50th birthday party.
[ترجمه ترگمان]ما یه رقاص مردونه برای تولد ۵۰ سالگی اش برنامه ریزی کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک حزب مردانه را برای حزب 50 ساله خود تشکیل دادیم

8. All our family came to our grandfather's eightieth birthday party.
[ترجمه ترگمان]تمام افراد خانواده ما به جشن تولد پدربزرگم رفتیم
[ترجمه گوگل]همه خانواده ما به حزب تولد هشتادمین پدربزرگ ما آمدند

9. We're having a party for Jim's 60th birthday party.
[ترجمه ترگمان]ما جشن تولد Jim داریم
[ترجمه گوگل]ما یک مهمانی برای جشن تولد 60 ساله جیم داریم

10. I am planning a 25th birthday party for my nephew.
[ترجمه ترگمان]من دارم یه جشن تولد ۲۵ ام برای nephew برنامه ریزی می کنم
[ترجمه گوگل]من برنامه 25 ساله تولد برای خواهرزادهم را برنامه ریزی می کنم

11. Are you going to Anne's birthday party?
[ترجمه ترگمان]شما به جشن تولد آن می روید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما به جشن تولد آن می روید؟

12. They tried to sabotage my birthday party.
[ترجمه ترگمان]اونا سعی کردن جشن تولدم رو خراب کنن
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند روز تولد من را خراب کنند

13. She invited me to her birthday party.
[ترجمه ترگمان] اون منو به جشن تولدش دعوت کرد
[ترجمه گوگل]او مرا به جشن تولد خود دعوت کرد

14. Unbeknown to her they had organized a surprise birthday party.
[ترجمه ترگمان]به بیت به او گفت که جشن تولد یک جشن تولد را برگزار کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها بدون توجه به او یک جشن تولد تعجب آور را سازماندهی کردند

15. Did you enjoy Alice's birthday party?
[ترجمه ترگمان]از جشن تولد الیس لذت بردی؟
[ترجمه گوگل]آیا از جشن تولد آلیس لذت می برید؟

پیشنهاد کاربران

جشن شادی


جشن تولد



کلمات دیگر: