(با حالت عصبی مرتبا) گاز گرفتن، با صدا جویدن، قرچ قرچ کردن، صدای جویدن، ملچ ملچ، رجوع شود به: champ، قرچ قرچ کردن he chomped on his cigar مرتبا ته سیگارش را میجوید صدای جویدن، قرچ قرچ a dog's chomp when eating a bone صدای قرچ قرچ سگ هنگام خوردن استخوان
chomp
(با حالت عصبی مرتبا) گاز گرفتن، با صدا جویدن، قرچ قرچ کردن، صدای جویدن، ملچ ملچ، رجوع شود به: champ، قرچ قرچ کردن he chomped on his cigar مرتبا ته سیگارش را میجوید صدای جویدن، قرچ قرچ a dog's chomp when eating a bone صدای قرچ قرچ سگ هنگام خوردن استخوان
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: champ
(با حالت عصبی مدام) گاز گرفتن، با صدا جویدن، قرچقرچ کردن
صدای جویدن، ملچ ملچ، قرچ قرچ
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: chomps, chomping, chomped
حالات: chomps, chomping, chomped
• : تعریف: variant of champ
• chew noisily, take large bites, bite and chew
if a person or animal chomps their food, they chew it noisily; an informal word.
if a person or animal chomps their food, they chew it noisily; an informal word.
مترادف و متضاد
champ
Synonyms: chew, munch, gnaw, bite
جملات نمونه
1. a dog's chomp when eating a bone
صدای قرچ قرچ سگ هنگام خوردن استخوان
2. On the diet I would chomp my way through breakfast, even though I'm never hungry in the morning.
[ترجمه ترگمان]در رژیم غذایی که غذا را له می کنم، حتی اگر صبح هم گرسنه نباشم
[ترجمه گوگل]در رژیم غذایی، من را از طریق صبحانه، حتی اگر هر روز صبح گرسنه نیستم، شستم
[ترجمه گوگل]در رژیم غذایی، من را از طریق صبحانه، حتی اگر هر روز صبح گرسنه نیستم، شستم
3. British people chomp their way through more than a billion bars of chocolate every year.
[ترجمه ترگمان]مردم انگلستان هر ساله از طریق بیش از یک میلیارد تکه شکلات راه خود را باز می کنند
[ترجمه گوگل]مردم بریتانیا از طریق بیش از یک میلیارد بار شکلات در هر سال شانه می کنند
[ترجمه گوگل]مردم بریتانیا از طریق بیش از یک میلیارد بار شکلات در هر سال شانه می کنند
4. Mars expect their customers to chomp their way through more than a billion bars this year, worth about £90m.
[ترجمه ترگمان]مریخ انتظار دارند که مشتریان از طریق بیش از یک میلیارد شمش در سال جاری، به ارزش حدود ۹۰ میلیون پوند، راه خود را طی کنند
[ترجمه گوگل]مریخ انتظار دارد که مشتریان خود را از طریق بیش از یک میلیارد بار در سال جاری، به ارزش 90 میلیون پوند، کاهش دهند
[ترجمه گوگل]مریخ انتظار دارد که مشتریان خود را از طریق بیش از یک میلیارد بار در سال جاری، به ارزش 90 میلیون پوند، کاهش دهند
5. You could hear them eating, hear the chomp, chomp, chomp when they ate the peanuts we were throwing them.
[ترجمه ترگمان]تو صدای خوردن آن ها را می شنوی، له له را له می کنی، له له بعد از اینکه بادوم زمینی را که ما آن ها را پرت می کردیم می خوردند
[ترجمه گوگل]شما می توانید آنها را می خورم خوردن، شنیدن chomp، chomp، chomp زمانی که آنها بادام زمینی ما آنها پرتاب خوردند
[ترجمه گوگل]شما می توانید آنها را می خورم خوردن، شنیدن chomp، chomp، chomp زمانی که آنها بادام زمینی ما آنها پرتاب خوردند
6. We really annoyed when foreigners try to chomp on chicken feet.
[ترجمه ترگمان]ما واقعا از زمانی که خارجی ها با پاهای مرغ بازی می کنند ناراحت می شویم
[ترجمه گوگل]ما واقعا ناراحت شدیم که خارجی ها سعی می کنند روی پای مرغ خرد شود
[ترجمه گوگل]ما واقعا ناراحت شدیم که خارجی ها سعی می کنند روی پای مرغ خرد شود
7. Her twins love tomatoes, she said and chomp on them as if were apples.
[ترجمه ترگمان]او گفت که دوقلوها گوجه فرنگی را دوست دارند و طوری به آن ها نگاه می کند که انگار سیب هستند
[ترجمه گوگل]دوقلوهاش گوجه فرنگی را دوست دارند، و گفت: آنها مثل سیب هستند
[ترجمه گوگل]دوقلوهاش گوجه فرنگی را دوست دارند، و گفت: آنها مثل سیب هستند
8. They just chomp on tundra, nap a few hours and feast again.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط له وین را له می کنند و چند ساعتی چرت می زنند و دوباره جشن می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها فقط در تاندرا chomp، چند ساعت دراز بکشند و دوباره جشن بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها فقط در تاندرا chomp، چند ساعت دراز بکشند و دوباره جشن بگیرند
9. Such black holes regularly chomp up stars, and that produces a lot of radiation.
[ترجمه ترگمان]چنین حفره های سیاه به طور منظم ستاره ها را منفجر می کنند و تابش بسیاری را تولید می کند
[ترجمه گوگل]چنین سیاه چاله ها به طور مرتب ستاره ها را خنثی می کنند و باعث ایجاد تابش زیادی می شوند
[ترجمه گوگل]چنین سیاه چاله ها به طور مرتب ستاره ها را خنثی می کنند و باعث ایجاد تابش زیادی می شوند
10. Brachiosaurus liked to stomp. Trachodon would chew and chomp.
[ترجمه ترگمان]Brachiosaurus دوست داشت لگد بزنه Trachodon برای غذا غذا درست میکنه
[ترجمه گوگل]Brachiosaurus دوست داشتم به stomp Trachodon جویدن و خرد کردن
[ترجمه گوگل]Brachiosaurus دوست داشتم به stomp Trachodon جویدن و خرد کردن
11. The panda eats bamboo. Chomp, chomp, chew, yum my bamboo.
[ترجمه ترگمان] پاندا بامبو رو می خوره chomp \"،\" له \" ،،، \" م - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]پاندا بامبو می خورد Chomp، chomp، جویدن، یام من بامبو
[ترجمه گوگل]پاندا بامبو می خورد Chomp، chomp، جویدن، یام من بامبو
12. Some smokers chew nicotine gum in an effort to quit, but instead of parking a slightly masticated piece between cheek and gum, they chomp the little squares like a wad of Bazooka.
[ترجمه ترگمان]برخی از سیگاری ها در تلاش برای ترک سیگار، آدامس نیکوتین را می جویدند، اما به جای پارک کردن قطعه کمی masticated بین گونه و آدامس، آن ها مربع های کوچک را مانند توده ای از Bazooka تمیز می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از سیگاری ها سعی می کنند از نوشیدنی نیکوتین بخورند، اما به جایی پارک کردن قطعه کوچکی بین چشمی و آدامس، مربع های کوچکی مثل یک مارمولک بزوکا را خفه می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از سیگاری ها سعی می کنند از نوشیدنی نیکوتین بخورند، اما به جایی پارک کردن قطعه کوچکی بین چشمی و آدامس، مربع های کوچکی مثل یک مارمولک بزوکا را خفه می کنند
He chomped on his cigar.
مدام ته سیگارش را میجوید.
a dog's chomp when eating a bone
صدای قرچقرچ سگ هنگام خوردن استخوان
پیشنهاد کاربران
ملچ و ملوچ کردن موقع غذا خوردن
کلمات دیگر: