وابستگی بدو حزب
bipartisanship
وابستگی بدو حزب
انگلیسی به فارسی
وابستگی به دو حزب
دو طرفه
انگلیسی به انگلیسی
• representation of two political parties
جملات نمونه
1. If Clinton finds that bipartisanship sells throughout the primary season, maybe thinking along new lines will become possible.
[ترجمه ترگمان]اگر کلینتون متوجه شود که دو حزب در فصل اولیه به فروش می رسند، شاید فکر کردن در امتداد خطوط جدید امکان پذیر خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر کلینتون متوجه شود که دوگانگی در طول فصل اولیه فروش می کند، ممکن است فکر کردن در کنار خطوط جدید امکان پذیر باشد
[ترجمه گوگل]اگر کلینتون متوجه شود که دوگانگی در طول فصل اولیه فروش می کند، ممکن است فکر کردن در کنار خطوط جدید امکان پذیر باشد
2. That pledge of bipartisanship may not survive.
[ترجمه ترگمان]این تعهد دو حزبی ممکن است زنده نماند
[ترجمه گوگل]این تعهد دو جانبه ممکن است زنده بماند
[ترجمه گوگل]این تعهد دو جانبه ممکن است زنده بماند
3. This is why Obama is right to value bipartisanship, even if he doesn't manage to win a single Republican vote — and even if he doesn't need any to enact his legislative program.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که اوباما حق دارد به حزب حزبی کمک کند، حتی اگر او نتواند حتی یک رای از جمهوری خواهان را بدست آورد - و حتی اگر او به هیچ یک از برنامه های قانونگذاری خود نیاز ندارد
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که اوباما حق ارزش دو حزب را دارد، حتی اگر او موفق نخواهد شد تنها رای دادن جمهوریخواه را به دست آورد - و حتی اگر او هیچ برنامه اجرایی خود را اجرا نکند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که اوباما حق ارزش دو حزب را دارد، حتی اگر او موفق نخواهد شد تنها رای دادن جمهوریخواه را به دست آورد - و حتی اگر او هیچ برنامه اجرایی خود را اجرا نکند
4. But it signals an early end to bipartisanship and bodes ill for the future of more difficult legislation, which will require a lot more co-operation.
[ترجمه ترگمان]اما این یک پایان زود به هم کاری دو حزبی است و برای آینده قوانین سخت تری که نیازمند هم کاری بیشتر است، بد شگون دارد
[ترجمه گوگل]اما آن را به زودی به دوزبندی می گوید و برای آینده قانون سخت تر، که نیاز به همکاری بسیار بیشتری دارد، به خطر می اندازد
[ترجمه گوگل]اما آن را به زودی به دوزبندی می گوید و برای آینده قانون سخت تر، که نیاز به همکاری بسیار بیشتری دارد، به خطر می اندازد
5. America has a tradition of bipartisanship in foreign policy.
[ترجمه ترگمان]آمریکا سنت دو حزبی در سیاست خارجی را دارد
[ترجمه گوگل]آمریکا سنت دوگانگی در سیاست خارجی دارد
[ترجمه گوگل]آمریکا سنت دوگانگی در سیاست خارجی دارد
6. Moderation, cooperation, compromise, and bipartisanship are lame reflections of a pusillanimous past and of a "pathetic and exhausted leadership" incapable of winning elections.
[ترجمه ترگمان]میانه روی، میانه روی، سازش، و هم کاری حزبی، انعکاسی ناچیز از یک گذشته بزدل و ضعیف و \"رهبری ضعیف و ناتوان\" است که قادر به برنده شدن در انتخابات نیستند
[ترجمه گوگل]مدیریت، همکاری، سازش و دو طرفه بودن بازتاب های لالیانه از گذشته های غم انگیز و یک رهبری غم انگیز و خسته از ناتوانی در انتخابات است
[ترجمه گوگل]مدیریت، همکاری، سازش و دو طرفه بودن بازتاب های لالیانه از گذشته های غم انگیز و یک رهبری غم انگیز و خسته از ناتوانی در انتخابات است
7. I love the idea of bipartisanship.
[ترجمه ترگمان] من از ایده \"bipartisanship\" خوشم میاد
[ترجمه گوگل]من ایده ی دوگانگی را دوست دارم
[ترجمه گوگل]من ایده ی دوگانگی را دوست دارم
8. Such bipartisanship will do something to burnish his reputation as a reformer.
[ترجمه ترگمان]این هم کاری حزبی می تواند کاری انجام دهد تا شهرت خود را به عنوان یک اصلاح کننده در نظر بگیرد
[ترجمه گوگل]چنین دوطرفه سازی چیزی برای اصلاح شهرت خود به عنوان یک اصلاح کننده انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]چنین دوطرفه سازی چیزی برای اصلاح شهرت خود به عنوان یک اصلاح کننده انجام خواهد داد
9. So who pays the price for this unfortunate bipartisanship?
[ترجمه ترگمان]پس چه کسی بهای این bipartisanship بدبخت رو میده؟
[ترجمه گوگل]پس چه کسی این هزینه را برای این دو طرفه تاسف می بخشد؟
[ترجمه گوگل]پس چه کسی این هزینه را برای این دو طرفه تاسف می بخشد؟
10. For as much as I reject the demo mentality, I also despair at the apolitical bipartisanship of our national mainstream parties.
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه که ذهنیت آزمایشی را رد می کنم، من نیز از حزب سیاسی حزبی سیاسی احزاب ملی خود ناامید می شوم
[ترجمه گوگل]همانطور که من ذهنیت آزمایشی را رد می کنم، من نیز در مورد دو حزب مخالف حزب جریان اصلی ملی خود، ناامید هستم
[ترجمه گوگل]همانطور که من ذهنیت آزمایشی را رد می کنم، من نیز در مورد دو حزب مخالف حزب جریان اصلی ملی خود، ناامید هستم
11. Rhetorically, he still presents himself as a supporter of bipartisanship.
[ترجمه ترگمان]rhetorically، اون هنوز خودشو به عنوان حامی of هدیه میده
[ترجمه گوگل]به طور رایج، او هنوز هم خود را به عنوان حامی دوقلوگی معرفی می کند
[ترجمه گوگل]به طور رایج، او هنوز هم خود را به عنوان حامی دوقلوگی معرفی می کند
12. Putting the Democratic legislative barons in the driver's seat has undercut bipartisanship.
[ترجمه ترگمان]با قرار دادن the قانون گذاری دموکراتیک در صندلی راننده، هم کاری دو حزبی را تحت الشعاع قرار داده است
[ترجمه گوگل]قرار دادن بارونهای قانونی دموکراتیک در صندلی راننده دوقطبی است
[ترجمه گوگل]قرار دادن بارونهای قانونی دموکراتیک در صندلی راننده دوقطبی است
13. But they at least both recognized the need for bipartisanship.
[ترجمه ترگمان]اما حداقل هر دو نیاز به هم کاری دو حزبی را تشخیص دادند
[ترجمه گوگل]اما آنها حداقل هر دو نیاز به دوگانگی را به رسمیت شناختند
[ترجمه گوگل]اما آنها حداقل هر دو نیاز به دوگانگی را به رسمیت شناختند
14. This series of questions also shows that when it comes to what Americans want to see in a health care reform package, there is a fair bit of bipartisanship.
[ترجمه ترگمان]این سری سوالات همچنین نشان می دهند که وقتی این مساله به چیزی می رسد که آمریکایی ها می خواهند در بسته اصلاح بهداشت و درمان ببینند، یک بخش منصفانه از هم کاری حزبی وجود دارد
[ترجمه گوگل]این سری از سوالات نیز نشان می دهد که وقتی به آنچه آمریکایی ها می خواهند در یک بسته اصلاحات مراقبت بهداشتی نگاه کنند، کمی عجیب و غریب دو طرفه است
[ترجمه گوگل]این سری از سوالات نیز نشان می دهد که وقتی به آنچه آمریکایی ها می خواهند در یک بسته اصلاحات مراقبت بهداشتی نگاه کنند، کمی عجیب و غریب دو طرفه است
کلمات دیگر: