کلمه جو
صفحه اصلی

biryani

انگلیسی به فارسی

بریانی


انگلیسی به انگلیسی

• spicy indian dish made with rice and meat (or fish or vegetables) flavored with saffron or turmeric

جملات نمونه

1. The chicken in the biryani bore a worrying anatomical resemblance to cat.
[ترجمه ترگمان]جوجه در the نسبت به گربه شباهت زیادی به گربه داشت
[ترجمه گوگل]مرغ در بریانی، شباهت آناتومیک نگرانی به گربه داشت

2. We will have turkey, and a special biryani rice, some salad, a few drinks.
[ترجمه ترگمان]ما بوقلمون داریم، و یک برنج مخصوص، سالاد، مقداری سالاد، چند تا نوشیدنی
[ترجمه گوگل]ما ترکیه و برنج ویژه بریانی، سالاد، چند نوشیدنی خواهیم داشت

3. Andhra Pradesh is also famous for its biryani: basmati rice cooked with spices and a choice of mutton, chicken, vegetables or egg.
[ترجمه ترگمان]آندرا پرادش به خاطر biryani مشهور است: basmati برنج پخته شده با ادویه و انتخاب ران، مرغ، سبزیجات و تخم مرغ
[ترجمه گوگل]آندرا پرادش همچنین از برنج بامیاتی بریانی پخته شده با ادویه جات ترشی جات و انتخاب گوشت خوک، مرغ، سبزیجات و تخم مرغ معروف است

4. Biryani:also biriani, an Indian dish containing meat, Fish, or vegetables and rice flavored with saffron or turmeric.
[ترجمه ترگمان]Biryani: همچنین biriani، یک غذای هندی حاوی گوشت، ماهی، یا سبزیجات و برنج با طعم زعفران و زرد
[ترجمه گوگل]Biryani also biriani، یک ظرف هندی حاوی گوشت، ماهی یا سبزیجات و برنج است که طعم زعفران یا زردچوبه دارد

5. I picked my way through the remains of the cat biryani strewed across the floor.
[ترجمه ترگمان]راه خود را از میان بقایای لاشه گربه رد کردم و روی زمین انداختم
[ترجمه گوگل]راهم را از میان بقایای گربه بریانی برداشتم

6. But the dinner afterwards is very different from culture to culture within the Islamic community. People from the Middle East might eat fattoush. People from South Asia might have biryani.
[ترجمه ترگمان]اما بعد از آن شام از فرهنگ به فرهنگ در جامعه اسلامی بسیار متفاوت است مردم خاورمیانه ممکن است fattoush بخورند مردم جنوب آسیا ممکن است biryani داشته باشند
[ترجمه گوگل]اما شام پس از آن بسیار متفاوت از فرهنگ و فرهنگ در جامعه اسلامی است مردم خاورمیانه ممکن است چربی بخورند مردم جنوب آسیا ممکن است بریانی باشند

7. China someday will gobble up Pakistan in no time, so you better learn or start eating Pork Biryani or China will feed you by force.
[ترجمه ترگمان]چین روزی در هیچ زمانی پاکستان را قورت می دهد، پس بهتر است یاد بگیرید یا شروع به خوردن گوشت پو رک کنید، یا چین با زور شما را تامین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]چین روزی پاکستان را در زمان غارت خواهد کرد، بنابراین شما بهتر می آموزید و یا شروع به خوردن برنج خوک می کنید یا چین به شما نیروی غذایی می دهد

8. Saeed got out of the car to fetch food for his wife – she enjoyed biryani rice and mutton tikka.
[ترجمه ترگمان]سعید از اتومبیل پیاده شد تا برای همسرش غذا بیاورد - او از برنج biryani و تیکه کبابی خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]سعید از ماشین خارج شد تا غذا را برای همسرش بیاورد - از بریانی و گوشت گوسفند لذت برد

9. To make Indian cuisine less daunting, Singhvi recommends preparing ingredients, including spice measurements and chopped cilantro for this vegetable biryani, ahead of time.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه غذاهای هندی کم تر ترسناک باشد توصیه می کند که مواد اولیه از جمله اندازه گیری ادویه و گشنیز برای این biryani گیاهی پیش از موعد آماده شوند
[ترجمه گوگل]برای اینکه غذاهای هند کمتر دلهره آور باشد، Singhvi توصیه می کند مواد اولیه را تهیه کنید، از جمله اندازه گیری های ادویه و سیب زمینی خرد شده برای این سبزیجات سبز، پیش از زمان


کلمات دیگر: