(شیمی)، دارای کلر پنج ظرفیتی
chloric
(شیمی)، دارای کلر پنج ظرفیتی
انگلیسی به فارسی
(شیمی) دارای کلر پنج ظرفیتی
(شیمی) وابسته به اسید کلریک (HClO3)
کلر
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: containing chlorine in the pentavalent state.
• of or containing chlorine
جملات نمونه
1. Does he decide chloric thunder when does capsule take the effect best?
[ترجمه ترگمان]آیا او در مورد رعد و برق تصمیم می گیرد که چگونه کپسول به بهترین شکل عمل می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا کپسول بهترین نتیجه را دارد، آیا ریش کلر را تصور می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا کپسول بهترین نتیجه را دارد، آیا ریش کلر را تصور می کند؟
2. Is water chloric Ding right whelk curative effect how?
[ترجمه ترگمان]آیا آب در حال تغییر است؟ تاثیر درمانی آن چگونه است؟
[ترجمه گوگل]آیا آب کلر دینگ سمت راست درمان عوارض چگونه؟
[ترجمه گوگل]آیا آب کلر دینگ سمت راست درمان عوارض چگونه؟
3. The results showed that chloric substituent in polymer chains prevented the chains from further chlorination.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که تعویض chloric در زنجیره های پلیمری از کلرینه شدن مجدد زنجیره ای جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که جایگزین کلر در زنجیره های پلیمری از زنجیر بیشتر از کلرینگ جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که جایگزین کلر در زنجیره های پلیمری از زنجیر بیشتر از کلرینگ جلوگیری می کند
4. The disinfectant developed is a formulated disinfectant containing chloric compound.
[ترجمه ترگمان]ضد عفونی کننده توسعه یافته یک داروی ضد عفونی کننده فرموله شده حاوی ترکیب chloric است
[ترجمه گوگل]ضد عفونی کننده توسعه یافته یک ضد عفونی کننده فرمول حاوی ترکیبات کلر است
[ترجمه گوگل]ضد عفونی کننده توسعه یافته یک ضد عفونی کننده فرمول حاوی ترکیبات کلر است
5. Because the kidney is, this is sodium, Potassium, chloric basically excrete a place.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کلیه وجود دارد، این سدیم، پتاسیم، chloric اساسا یک مکان است
[ترجمه گوگل]از آنجا که کلیه است، این سدیم است، پتاسیم، کلر، اساسا یک محل تخلیه
[ترجمه گوگل]از آنجا که کلیه است، این سدیم است، پتاسیم، کلر، اساسا یک محل تخلیه
6. Chloric water still can stimulate an eye possibly, make an eye aglow, scratchy, the feeling that has calcination.
[ترجمه ترگمان]آب chloric هنوز هم می تواند یک چشم را تحریک کند، و an و scratchy و the را ایجاد کند که کلسیناسیون می ماند
[ترجمه گوگل]آب کلر در عین حال ممکن است احتمالا چشم را تحریک کند، چشمانش را خراشیده، خراشنده، احساس کند که کالسیستی دارد
[ترجمه گوگل]آب کلر در عین حال ممکن است احتمالا چشم را تحریک کند، چشمانش را خراشیده، خراشنده، احساس کند که کالسیستی دارد
7. MorpheusObstacle person can choose chloric nitrogen smooth, chlorpromazine, Taierdeng, mellow flesh of Ding of Pai of usable also fluorine is noted.
[ترجمه ترگمان]شخص MorpheusObstacle می تواند نیتروژن chloric، chlorpromazine، Taierdeng، flesh، گوشت نرم و mellow را انتخاب کند که فلویور نیز به آن اشاره شده است
[ترجمه گوگل]فرد MorpheusObstacle می تواند نیتروژن کلر را به راحتی انتخاب کند، کلرپرومازین، Taierdeng، گوشت خوار Ding از Pai از قابل استفاده نیز فلوئور ذکر شده است
[ترجمه گوگل]فرد MorpheusObstacle می تواند نیتروژن کلر را به راحتی انتخاب کند، کلرپرومازین، Taierdeng، گوشت خوار Ding از Pai از قابل استفاده نیز فلوئور ذکر شده است
8. As a result of chloric be absorbed by human body through the skin, cause other physiology problem possibly also.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه جذب شدن توسط بدن انسان از طریق پوست، ممکن است مشکل فیزیولوژی دیگری نیز ایجاد شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه از جذب کلر توسط بدن انسان از طریق پوست، باعث مشکل دیگر فیزیولوژی نیز ممکن است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه از جذب کلر توسط بدن انسان از طریق پوست، باعث مشکل دیگر فیزیولوژی نیز ممکن است
9. Potassium ferrate, a non - chloric multi - function water treating agent, has a broad application prospect.
[ترجمه ترگمان]پتاسیم ferrate، یک agent آب با عملکرد چند chloric، یک چشم انداز کاربرد وسیع دارد
[ترجمه گوگل]پتاسیم فریت، یک عامل درمان کننده غیر آبلیمو چند منظوره، دارای چشم انداز کاربرد گسترده ای است
[ترجمه گوگل]پتاسیم فریت، یک عامل درمان کننده غیر آبلیمو چند منظوره، دارای چشم انداز کاربرد گسترده ای است
10. Use to disinfect a liquid(for example chloric acid sodium aqua) to flush root-canal inner part.
[ترجمه ترگمان]برای ضد عفونی کردن یک مایع استفاده کنید (برای مثال chloric اسید sodium)تا بخش درونی کانال ریشه را تخلیه کند
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن یک مایع (به عنوان مثال اسید سدیم کلراید) برای از بین بردن قسمت داخلی داخل کانال ریشه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن یک مایع (به عنوان مثال اسید سدیم کلراید) برای از بین بردن قسمت داخلی داخل کانال ریشه استفاده کنید
11. With contain shower of chloric tap water to may bring about Sao of exasperate perhaps skin urticant, rash or it is the skin dry circumstance causes hair dry damage.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از آب شیر آب، ممکن است سائو of را باخود به همراه آورد، شاید خارش پوست، خارش و یا این که شرایط خشک پوست باعث آسیب خشک مو می شود
[ترجمه گوگل]با حاوی دوش آب کلر آب شیرین ممکن است باعث ایجاد Sao از ناراحت شود، شاید پوست urticant، بثورات و یا این است که شرایط خشک پوست پوست باعث آسیب خشکی مو
[ترجمه گوگل]با حاوی دوش آب کلر آب شیرین ممکن است باعث ایجاد Sao از ناراحت شود، شاید پوست urticant، بثورات و یا این است که شرایط خشک پوست پوست باعث آسیب خشکی مو
12. Element of mildew of hydrochloric acid chloric clean is a kind of what medicine, big to skin side-effect?
[ترجمه ترگمان]عنصر کپک شدن اسید هیدروکلریک به گونه ای تمیز است که یک نوع دارو، بزرگ و اثر جانبی آن است؟
[ترجمه گوگل]عنصر کپک از اسید هیدروکلریک پاک کننده کلر نوعی از داروهایی است که عوارض جانبی زیادی دارند؟
[ترجمه گوگل]عنصر کپک از اسید هیدروکلریک پاک کننده کلر نوعی از داروهایی است که عوارض جانبی زیادی دارند؟
13. Discusses the gold diffusing with gold chloric acid substituted for gold evaporation habitually used in semiconductor technology.
[ترجمه ترگمان]در خصوص انتشار طلا با chloric های طلا جایگزین شده برای تبخیر طلا معمولا در تکنولوژی نیمه رسانا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]بحث توزیع طلا با اسید کلرید طلا جایگزین برای تبخیر طلا که معمولا در تکنولوژی نیمه هادی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]بحث توزیع طلا با اسید کلرید طلا جایگزین برای تبخیر طلا که معمولا در تکنولوژی نیمه هادی استفاده می شود
14. The skin that the chloric meeting in water lets you is blanched change, skin layer falls off, produce the symptom such as leather tinea allergy even.
[ترجمه ترگمان]پوست که جلسه chloric در آب را تشکیل می دهد به شما اجازه می دهد که رنگ عوض کنید، لایه پوست کاهش پیدا می کند و نشانه ها مثل آلرژی tinea چرمی را تولید می کند
[ترجمه گوگل]پوستی که در محلول کلر در آب به شما اجازه تغییر می دهد، لایه پوست خاموش می شود، علائم مانند حساسیت پوست چهره را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]پوستی که در محلول کلر در آب به شما اجازه تغییر می دهد، لایه پوست خاموش می شود، علائم مانند حساسیت پوست چهره را ایجاد می کند
15. New " firework cracker safety and quality " the standard makes clear a regulation, of compound of Potassium of taboo chloric acid, arsenic, mercuric compound can serve as producer goods.
[ترجمه ترگمان]استاندارد \"safety firework\" و کیفیت \"استاندارد\" یک آیین نامه را مشخص می کند که با فرمول شیمیایی of chloric acid، آرسنیک، compound ترکیب می شود و می تواند به عنوان تولید کننده کالا عمل کند
[ترجمه گوگل]استاندارد ایمنی و کیفیت کوره های آتش بازی جدید، تنظیم مقرراتی از ترکیب پتاسیم اسید کلرید تابستانه، آرسنیک و ترکیبات جیوه را می تواند به عنوان کالاهای تولیدی به حساب آید
[ترجمه گوگل]استاندارد ایمنی و کیفیت کوره های آتش بازی جدید، تنظیم مقرراتی از ترکیب پتاسیم اسید کلرید تابستانه، آرسنیک و ترکیبات جیوه را می تواند به عنوان کالاهای تولیدی به حساب آید
کلمات دیگر: