کلمه جو
صفحه اصلی

bismarck


اتوفن بیسمارک (صدراعظم امپراطوری آلمان - معروف به صدر اعظم آهنین iron chancellor)

انگلیسی به فارسی

اتوفن بیسمارک (صدراعظم امپراطوری آلمان - معروف به صدراعظم آهنین Iron Chancellor)


بیسمارک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the capital of North Dakota.

• capital of north dakota (usa); family name; otto von bismarck (1815-1898), german statesman; german style doughnut filled with jelly; (slang used in northern usa) jelly doughnut; (slang used in central usa) ring of fried dough; black velvet, cocktail drink made with champagne and stout

جملات نمونه

1. bismarck was the architect of modern germany
بیسمارک بنیانگزار آلمان نوین بود.

2. Bismarck, otherwise known as 'the Iron Chancellor'
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت بیسمارک به عنوان صدراعظم آهنین شناخته می شود
[ترجمه گوگل]بیسمارک، در غیر این صورت به عنوان 'صدراعظم آهن'

3. Gladstone did so in his electioneering, Bismarck in his use of the press.
[ترجمه ترگمان]Gladstone این کار را در انتخابات خود انجام داد، بیسمارک در استفاده از مطبوعات
[ترجمه گوگل]گلدستون در انتخابات خود چنین کاری را انجام داد، بیسمارک در استفاده از مطبوعات

4. Bismarck followed it up by putting out a feeler to Great Britain, but nothing came of it.
[ترجمه ترگمان]در پی آن، بیسمارک به دنبال آن، feeler را به بریتانیا معرفی کرد، ولی هیچ چیز از آن بیرون نیامد
[ترجمه گوگل]بیسمارک آن را دنبال کرد، با ایجاد یک احساس به بریتانیا، اما هیچ چیز از آن آمد

5. Bismarck, who saw in Waldersee a serious rival, disliked this development, but was powerless to reverse it.
[ترجمه ترگمان]بیسمارک که رقیب جدی را در Waldersee دیده بود از این پیشرفت ناخشنود بود، اما یارای آن را نداشت که آن را معکوس کند
[ترجمه گوگل]بیسمارک، که در والدزری یک رقیب جدی دیده بود، این پیشرفت را نپذیرفت، اما نتوانست آن را معکوس کند

6. Bismarck successfully called the liberals' bluff by taking advantage of Prussia's undeveloped constitutionalism.
[ترجمه ترگمان]بیسمارک به طور موفقیت آمیزی آزادیخواهان را با بهره گیری از حکومت مشروطه پروس، با موفقیت به آن بلوف زد
[ترجمه گوگل]بیسمارک با استفاده از قانون اساسی توسعه نیافته پروس، به راحتی با لفاف لیبرال نامیده می شود

7. Bismarck used two issues to divide the liberals and unite his new majority: protectionism and the suppression of the Social Democrats.
[ترجمه ترگمان]بیسمارک به منظور تقسیم لیبرال ها و متحد ساختن اکثریت جدید خود: حمایت از تولیدات داخلی و سرکوب سوسیال دموکرات ها از دو مساله استفاده کرد
[ترجمه گوگل]بیسمارک از دو موضوع برای تقسیم لیبرالها استفاده کرده و متحد حمایت و حمایت اکثریت جدید خود و سرکوب سوسیال دموکراتها است

8. Bismarck was right to distrust the cities as breeders of socialism, but wrong to exaggerate the danger.
[ترجمه ترگمان]بیسمارک حق داشت به شهرها به عنوان پرورش دهندگان سوسیالیسم بدگمان باشد، اما در معرض خطر اغراق در خطر قرار داشت
[ترجمه گوگل]بیسمارک حق داشت که شهرها را بعنوان پرورش دهندگان سوسیالیسم بی اعتبار کند، اما غلط بودن این خطر را غلط داد

9. Once Bismarck had gone, there was a great fragmentation of power and responsibility.
[ترجمه ترگمان]زمانی که بیسمارک به آنجا رفته بود، قدرت و مسئولیت عظیمی به وجود آمد
[ترجمه گوگل]هنگامی که بیسمارک رفته بود، تقسیم قدرت و مسئولیت بسیار زیاد بود

10. Bismarck must indeed have been impressed by this example of family loyalty.
[ترجمه ترگمان]در واقع بیسمارک تحت تاثیر این نمونه از وفاداری خانوادگی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]بیسمارک در واقع با این مثال از وفاداری خانوادگی تحت تاثیر قرار گرفته است

11. The consequences are best described by Bismarck himself.
[ترجمه ترگمان]خود بیسمارک به بهترین وجهی توصیف می شود
[ترجمه گوگل]عواقب آن بهترین توصیف شده توسط بیسمارک است

12. The Sheffield gained contact with the Bismarck and henceforth held her for sure.
[ترجمه ترگمان]شفیلد تماس خود را با بیسمارک به دست آورد و از آن به بعد او را به سوی خود نگه داشت
[ترجمه گوگل]شفیلد تماس با بیسمارک برقرار کرد و از این به بعد او را مطمئن نگه داشته است

13. This is something which German Chancellor Otto von Bismarck understood in relation to the structure of competing military alliances prevalent prior to World War I.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که صدراعظم آلمان، اتو فون بیسمارک در رابطه با ساختار اتحادهای نظامی رقابتی که پیش از جنگ جهانی اول رایج بود، درک شده است
[ترجمه گوگل]این چیزی است که اوتو فون بیسمارک، صدراعظم آلمان در رابطه با ساختار اتحادیه های نظامی رقابتی که پیش از جنگ جهانی اول شایع بود، درک کرد

14. WHEN Otto von Bismarck introduced the first pension for workers over 70 in 188 the life expectancy of a Prussian was 4
[ترجمه ترگمان]وقتی که اتو فون بیسمارک نخستین مستمری بازنشستگی را در سال ۱۸۸ به دست آورد، امید به زندگی یک پرو سی ۴ برابر شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که اتو فون بیسمارک اولین بازنشستگی را برای کارگران بالای 70 سال در 188 معرفی کرد، امید به زندگی یک پروس 4 ساله بود

15. Following the German victory, Bismarck held an historic meeting at Versailles, near Paris.
[ترجمه ترگمان]پس از پیروزی آلمان، بیسمارک یک جلسه تاریخی در ورسای در نزدیکی پاریس برگزار کرد
[ترجمه گوگل]پس از پیروزی آلمان، بیسمارک یک نشست تاریخی در ورسای، نزدیک پاریس برگزار کرد


کلمات دیگر: