کلمه جو
صفحه اصلی

chlordane


(شیمی) کلردان (on or dan) (c10h6cl8 هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

(شیمی) کلردان (on or dan) (C10H6Cl8 هم می‌گویند)


کلرادان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a colorless, toxic liquid hydrocarbon used as an insecticide.

• chemical compound used as an insecticide

جملات نمونه

1. Obtainable under the proprietary name Chlordane, the toxin gradually works down into the soil diffusing into the soil atmosphere.
[ترجمه ترگمان]سم در زیر نام proprietary نام دارد، سم به تدریج در خاک فرو می رود و به اتمسفر زمین نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]به دست آمده تحت نام اختصاصی Chlordane، سموم به تدریج به خاک نفوذ به جو خاک می کند

2. Well-known toxic pesticides include Aldrin, Chlordane, and DDT.
[ترجمه ترگمان]سموم سمی معروف شامل آلدرین، chlordane و DDT است
[ترجمه گوگل]آفت کش های سمی شناخته شده عبارتند از آلدرین، کلردان و DDT

3. Both Aldrin and Chlordane are valuable insecticides.
[ترجمه ترگمان]هم آلدرین و هم chlordane از حشره کش ها استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو آلدرین و چلوردان حشره کش ها هستند

4. Harmful levels of PCBs, chlordane and mercury can build up in your body without you even being aware of it.
[ترجمه ترگمان]سطوح مضر of، chlordane و جیوه می توانند بدون اطلاع شما از آن، در بدن شما بسازند
[ترجمه گوگل]سطوح آلودگی PCB ها، کلرادان و جیوه در بدن شما می تواند بدون شما حتی از آن آگاه شود

5. Mercury, polychlorinated biphenyls ( PCBs ) and chlordane are among the major contaminants found in Illinois fish.
[ترجمه ترگمان]عطارد، polychlorinated biphenyls (PCBs)و chlordane در بین آلاینده های اصلی یافت شده در ماهی های Illinois هستند
[ترجمه گوگل]جیوه، بیفنیل های پلی کربنات (PCBs) و کلدوران یکی از مهمترین آلاینده های موجود در ماهی ایلینوی است

6. Next in line were DDT and chlordane.
[ترجمه ترگمان]بعدی در خط، DDT و chlordane بود
[ترجمه گوگل]بعد در خط DDT و Chlordane بود

7. The pesticides on the list are aldrin, chlordane, dieldrin, endrin, heptachlor, mirex, toxaphene and hexachlorobenzene.
[ترجمه ترگمان]آفت کش ها در این فهرست عبارتند از: aldrin، chlordane، dieldrin، endrin، heptachlor، mirex، toxaphene و hexachlorobenzene
[ترجمه گوگل]آفت کش ها در لیست آلدرین، کلردان، دیلرین، اندری، هپتاچلور، میرکس، توکسافن و هگزاکلروبنزن هستند

8. Among them are DDT, aldrin, dieldrin, heptachlor, chlordane, lindane, endrin, mirex, hexachloride, and toxaphene .
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها DDT، aldrin، dieldrin، heptachlor، chlordane، lindane، endrin، mirex، hexachloride و toxaphene وجود دارد
[ترجمه گوگل]در میان آنها DDT، آلدرین، دیلرین، هپاتاکلر، کلردان، لیندن، اندری، مایرکس، هگزا کلرید و توکسافن هستند

9. To explore damage of kidney function in workers exposed termite control drugs Chlordane and arsenic compound.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی آسیب عملکرد کلیه در کارگران، drugs کنترل termite و ترکیبات آرسنیک را در معرض خطر قرار دادند
[ترجمه گوگل]برای کشف آسیب عملکرد کلیه در کارگران تحت کنترل داروهای کنترل موریانه Chlordane و ترکیب آرسنیک

10. The current Illinois Fish Consumption Advisories are directed towards fish found to have higher levels of mercury, (PCBs) polychlorinated biphenyls and chlordane .
[ترجمه ترگمان]مصرف ماهی فعلی Illinois به سمت ماهی هدایت می شود که دارای سطوح بالاتری از جیوه، (PCBs)و chlordane است
[ترجمه گوگل]توصیه های مصرف ماهی ایلینویز در حال حاضر به ماهی هایی که سطوح بالاتری از جیوه (PCBs) پلی فنل های بفنیل و کلردان دارند، هدایت می شود

11. Choosing acetone as the solvent, we determined that content by ultraviolet spectrometry, and then calculated roughly the content of this industrial chlordane.
[ترجمه ترگمان]انتخاب استون به عنوان حلال، ما این مقدار را با طیف سنجی فرابنفش تعیین کردیم و سپس به شدت محتوای این chlordane صنعتی را محاسبه کردیم
[ترجمه گوگل]انتخاب استون به عنوان حلال، این محتوا را با طیف سنجی ماوراء بنفش تعیین کردیم و تقریبا محتوای این کلرادان صنعتی را محاسبه کردیم

12. "One may get a jar-type attachment for the garden hose, for example, by which such extremely dangerous chemicals as chlordane or dieldrin are applied as one waters the lawn, " she observed.
[ترجمه ترگمان]او اظهار داشت: \" برای مثال ممکن است یک اتصال به نوع شیشه برای شلنگ باغ داشته باشد که با آن مواد شیمیایی بسیار خطرناکی چون chlordane یا dieldrin به عنوان یک زمین چمن مورد استفاده قرار می گیرند \"
[ترجمه گوگل]برای مثال، ممکن است یک پیوست نوع جار را برای شلنگ باغ بدست آورده باشد، به عنوان مثال، که از جمله آن مواد شیمیایی بسیار خطرناکی مانند کلردان یا دیلرین به عنوان یک آب چمن اعمال می شود

13. They will generate useful lessons for complete elimination of PCBs, chlordane and mirex not only in China but in all other Stockholm Convention countries facing similar challenges.
[ترجمه ترگمان]آن ها درس های مفیدی برای حذف کامل of ها، chlordane و mirex نه تنها در چین بلکه در سایر کشورهای کنوانسیون استکهلم که با چالش های مشابه روبرو هستند، تولید خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها درسهای مفیدی برای حذف کامل PCB ها، کلردان و Mirex خواهند بود نه تنها در چین، بلکه در همه کشورهای دیگر در استکهلم استکه با چالش های مشابه روبرو هستند

14. Smoking and drinking could affect the levels, and all the immunoglobulins inversely correlated with the concentration of chlordane in serum and arsenic in urine.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن و نوشیدن می تواند بر سطح تاثیر بگذارد و همه the با غلظت of در سرم و آرسنیک موجود در ادرار ارتباط معکوس دارند
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن و نوشیدن می تواند روی سطوح تأثیر بگذارد و تمامی ایزوگلوبولین ها با غلظت کلردان در سرم و آرسنیک در ادرار همسو می شوند

15. BACKGROUND:Many chemical poisons existing in our daily life and environment have immunotoxicity in certain dose including termite control drug, chlordane, and pesticides containing arsenic.
[ترجمه ترگمان]سابقه: بسیاری از سموم شیمیایی موجود در زندگی روزمره و محیط زیست در دوزهای معینی از جمله drug کنترل termite، chlordane و آفت کش ها حاوی آرسنیک موجود است
[ترجمه گوگل]پیش زمینه بسیاری از سموم شیمیایی موجود در زندگی روزمره و محیط زیست ما دارای سمیت ایمنی در دوزهای خاص از جمله داروهای کنترل موریانه، کلردان و آفت کش ها حاوی آرسنیک هستند


کلمات دیگر: