کلمه جو
صفحه اصلی

boaster


معنی : لافزن، خود ستا، ادم لاف زن، خود فروش
معانی دیگر : لاف زن، خودستا

انگلیسی به فارسی

بوستر، ادم لاف زن، لافزن، خود فروش، خود ستا


لاف‌زن، خودستا


انگلیسی به انگلیسی

• one who brags, show off

مترادف و متضاد

لافزن (اسم)
assuming, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, idol, gascon, larrikin

خودستا (اسم)
bighead, hector, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, blowhard, blow, tinhorn, gasser, blusterer, blower, brag, bucko, braggadocio, whiffler, gascon, hot-shot, tiger, skite, swashbuckler

ادم لاف زن (اسم)
boaster, blowhard

خود فروش (اسم)
boaster, bucko

جملات نمونه

1. A boaster and a liar are all one.
[ترجمه ترگمان]- یه دروغگو و یه دروغگو همه شون یکی هستن
[ترجمه گوگل]یک کوهنورد و دروغگو همه هستند

2. A boaster and a liar are cousins-german.
[ترجمه ترگمان]- صد و یک دروغگو و دروغگو پسر خاله - المانی هستند
[ترجمه گوگل]یک قاتل و دروغگو پسر عموهای آلمانی است

3. Great boasters, little doers.
[ترجمه ترگمان]\"boasters بزرگ\" جنده کوچولو
[ترجمه گوگل]قهرمانان بزرگ، کارهای کوچک

4. B boaster and a liar are cousins - german.
[ترجمه ترگمان]ب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]B boasters و دروغگو پسر عموی خود هستند - آلمانی

5. A boaster and a liar are cousins - german . . Between friends all is common . Fools grow without watering.
[ترجمه ترگمان]یک boaster و یک دروغگو cousins هستند - المانی - بین دوستان همه مشترک است احمق ها بدون آب شدن رشد می کنند
[ترجمه گوگل]یک قاتل و دروغگو پسر عموی خود هستند - آلمانی بین دوستان همه معمول است احمق بدون آبیاری رشد می کند

6. The best way to cure a boaster is by putting his words to the test.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای درمان a این است که کلمات خود را به آزمایش بگذارید
[ترجمه گوگل]بهترین روش برای درمان بواسیر با قرار دادن کلمات خود در آزمون است

7. He himself was a bad commander, a boaster and ruffian.
[ترجمه ترگمان]اون خودش یه فرمانده بد بود
[ترجمه گوگل]او خودش یک فرمانده بد بود، یک فرمانده و یک فرمانده بود

8. Great boaster, little doer.
[ترجمه ترگمان]بااعتماد به نفس، بااعتماد به نفس
[ترجمه گوگل]قهرمان بزرگ، کارگر کوچک

9. Don't believe all he says - he's a bit of a boaster.
[ترجمه ترگمان]حرفم را باور نکن - اون یه کمی دلواپس می شه
[ترجمه گوگل]اعتقاد ندارم همه او می گوید - او کمی از یک قاتل است


کلمات دیگر: