1. But I expect it is the effects of expatriation.
[ترجمه ترگمان]اما من انتظار دارم که این اثر of باشد
[ترجمه گوگل]اما من انتظار دارم که این امر به معنای تبعید شدن است
2. Expatriation and individual measures, such as eugenic sterilization, even had parallels in America.
[ترجمه ترگمان]expatriation و اقدامات انفرادی مانند استریلیزاسیون eugenic، حتی در آمریکا هم شباهت هایی داشت
[ترجمه گوگل]همپیمانان و اقدامات فردی، مانند عقیم سازی Eugenic، حتی در آمریکا مشابه بود
3. By the 1920 s, expatriation to the Europe had become so characteristic a fashion for American writers.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۲۰، expatriation به اروپا به گونه ای خاص به سبک نویسندگان آمریکایی تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]در دهه 1920، مهاجرت به اروپا به سبک نویسندگان آمریکایی بسیار شبیه بود
4. She shared their expatriation, their convictions, their pastimes, their ennui.
[ترجمه ترگمان]او expatriation، convictions، pastimes و their را با آن ها شریک بود
[ترجمه گوگل]او تبعید خود را، اعتقادات خود، سرگرمی های خود، و انانوی خود را به اشتراک گذاشت
5. You are reminded that expatriation often requires knowledge of one or more foreign languages.
[ترجمه ترگمان]به شما یادآوری می شود که expatriation اغلب به دانش یک یا چند زبان خارجی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]شما یادآوری می کنید که اغتشاش اغلب نیاز به دانش یک یا چند زبان خارجی دارد
6. This dual tug is apparent in the whole movement of expatriation.
[ترجمه ترگمان]این کشش دوگانه در کل جنبش expatriation مشهود است
[ترجمه گوگل]این چرخش دوگانه در کل جنبش فرار از خانه ظاهر می شود
7. She immediately became involved in an underground movement Aliyah Bet, which secretly organized the expatriation to the promised land of Jews who had escaped Nazi concentration camps.
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله در یک حرکت زیرزمینی \"بت Aliyah\" شرکت کرد که به طور مخفیانه the را به سرزمین موعود یهودیان که از اردوگاه های کار نازی فرار کرده بودند، سازماندهی کرد
[ترجمه گوگل]او بلافاصله در یک جنبش زیرزمینی علیه بیت درگیر شد، که مخفیانه سرزمین مظلوم یهودیان را که از اردوگاه های کار اجباری نازی ها فرار کرده بودند، سازمان داد