کلمه جو
صفحه اصلی

bookbinding


معنی : صحافی کتاب، کتاب سازی، تجلید
معانی دیگر : صحافی، کتاب دوزی، هنر کتاب سازی

انگلیسی به فارسی

صحافی کتاب، تجلید، کتاب‌سازی


کتاببندی، صحافی کتاب، کتاب سازی، تجلید


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the process, art, or practice of binding books.

• art or trade of binding books; binding of a book, book's cover
bookbinding is the work of fastening books together and putting covers on them.

مترادف و متضاد

صحافی کتاب (اسم)
bookbinding

کتاب سازی (اسم)
bookbinding

تجلید (اسم)
bookbinding

جملات نمونه

1. Bookbinding is largely a cottage industry.
[ترجمه ترگمان]bookbinding تا حد زیادی یک صنعت روستایی است
[ترجمه گوگل]کتاببندی به طور عمده یک صنعت کلبه است

2. Smith's closed the bookbinding section on his death in 194
[ترجمه ترگمان]\"اسمیت\" بخش bookbinding را در قسمت ۱۹۴ در ۱۹۴ به پایان رساند
[ترجمه گوگل]اسمیت بخش کتاببندی را در سال 194 درگذشت

3. Bookbinding and library bookselling also made favourable contributions to profitability.
[ترجمه ترگمان]bookbinding و کتابخانه library نیز به سودآوری کمک کردند
[ترجمه گوگل]کتابفروشی و کتابفروشی کتابفروشی نیز کمکهای مطلوب به سودآوری انجام دادند

4. Abnormity bookbinding artifactitious, is subject to the effects of international powers.
[ترجمه ترگمان]Abnormity bookbinding artifactitious، تابع تاثیرات قدرت های بین المللی است
[ترجمه گوگل]مصنوعی بافت مصنوعی، تحت تاثیر قدرت های بین المللی قرار می گیرد

5. Online bookbinding function design can increase productivity.
[ترجمه ترگمان]طراحی تابع bookbinding آنلاین می تواند بهره وری را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]طراحی تابع رزرو آنلاین می تواند بهره وری را افزایش دهد

6. Sewing bookbinding side to maintain and provide two forms of horse - riding.
[ترجمه ترگمان]صنایع خیاطی نیز برای حفظ و ارائه دو نوع سواری از اسب استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]دوخت سمت چپ را برای حفظ و ارائه دو شکل اسب سواری

7. In the bookbinding not to 14 hours of merchandizes deliveration and went through to prevent powder.
[ترجمه ترگمان]در the تا ۱۴ ساعت از merchandizes deliveration عبور کرد و برای جلوگیری از پودر به آنجا رفت
[ترجمه گوگل]در کتاب، نه به مدت 14 ساعت کالا را تحویل می دهد و از پودر جلوگیری می کند

8. Vouchers'control, collection, pooling, sorting and bookbinding.
[ترجمه ترگمان]کنترل Vouchers، جمع آوری، تجمع، مرتب سازی و bookbinding
[ترجمه گوگل]کنترل، جمع آوری، جمع آوری، مرتب سازی و برش کتاب

9. Most companies at least bookbinding with a co - irradiated - folding machine.
[ترجمه ترگمان]اکثر شرکت ها حداقل bookbinding را با یک ماشین تاشو پوشانده شده هماهنگ می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر شرکت ها حداقل دستبند با یک پوشش تابشی - ماشین تاشو

10. The essence of bookbinding is its artistry and time spirit.
[ترجمه ترگمان]ماهیت of، هنر و روح زمان آن است
[ترجمه گوگل]جوهر کتاببندی، هنرمند و روح زمان است

11. He bound these documents together with a bookbinding stapling machine.
[ترجمه ترگمان]او این اسناد را با دستگاه stapling bookbinding بست
[ترجمه گوگل]او این اسناد را همراه با ماشین پیچشباف کتاببندی محدود کرد

12. Summary responsible for the accounting documents. Bookbinding and custody of the work.
[ترجمه ترگمان]خلاصه مسیولیت اسناد حسابداری bookbinding و بازداشت این اثر
[ترجمه گوگل]خلاصه مسئول اسناد حسابداری بستن و نگهداری از کار

13. Paperback books Division wire, sewing and three bookbinding binding process.
[ترجمه ترگمان]کتاب های paperback، خیاطی، خیاطی و سه process bookbinding
[ترجمه گوگل]کتاب های کاغذی بخش سیم، دوخت و سه فرآیند اتصال به کتابچه

14. Leather - cloth: Cloth for bookbinding. A plasticated cotton that dyed - through and calendered.
[ترجمه ترگمان]لباس های چرمی: Cloth برای bookbinding پنبه plasticated که - و calendered بود
[ترجمه گوگل]پارچه - پارچه پارچه برای کتاب پنبه پلاستیکی که رنگ شده - و از طریق آن کالری گرفته شده است


کلمات دیگر: