1. clad coins
سکه های روکش دار
2. clad in a green overcoat
ملبس به پالتو سبز
3. clad in the beauty of a thousand stars
(لرد بایرون) مزین به زیبایی هزاران ستاره
4. clad steel
پولاد روکش دار
5. a scantly clad lady
خانمی که لباس های نابسنده (برهنگی نما) پوشیده بود
6. She went home and returned more suitably clad.
[ترجمه ترگمان]به خانه رفت و لباس مناسب به تن کرد
[ترجمه گوگل]او به خانه برگشت و به راحتی لباسهایش را باز کرد
7. A strange figure appeared in the doorway, clad in white.
[ترجمه ترگمان]هیکل عجیبی در آستانه در ظاهر شد، ملبس به لباس سفید
[ترجمه گوگل]شکل عجیب و غریب در در آئینه ظاهر شد، سفید پوشیده شده بود
8. She felt hot, despite being clad only in a thin cotton dress.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه فقط لباس نخی نازک پوشیده بود، احساس گرما می کرد
[ترجمه گوگل]او احساس گرم، با وجود اینکه در لباس پنبه ای نازک پوشیدنی بود
9. The emperor was clad in a rich robe encrusted with jewels.
[ترجمه ترگمان]امپراطور لباس پوشیده از جواهرات را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]امپراتور در لباس غنی پوشیدنی با جواهرات پوشید
10. The walls and floors are clad with ceramic tiles.
[ترجمه ترگمان]دیوارها و طبقات با کاشی های سرامیک پوشیده شده اند
[ترجمه گوگل]دیوارها و کف ها با کاشی های سرامیکی پوشیده شده است
11. The mountain was clad in mist.
[ترجمه ترگمان]کوه از مه پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]کوه در غبار پوشیده بود
12. One opened her coat to reveal a scantily clad body.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها کتش را باز کرد تا بدن scantily را آشکار کند
[ترجمه گوگل]یک کت خود را باز کرد تا یک بدن باریک پوشانده شود
13. Her left leg was clad in one of her black lisle stockings.
[ترجمه ترگمان]پای چپش در یکی از جوراب های سیاه her پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]پای چپ او در یکی از جورابهای لیس سیاه او پوشیده شده بود
14. Gwendolen, still clad in dark blue, was indefatigably marching with the party next to a most sympathetic lady.
[ترجمه ترگمان]Gwendolen، که هنوز لباس آبی تیره پوشیده بود، با حزب در کنار یک خانم دلسوز راه می پیمود
[ترجمه گوگل]Gwendolen، هنوز در آبی تیره پوشیده شده بود، بی وقفه با حزب در کنار خانم بسیار دلسوزانه راهپیمایی کرد