1. the bomber dived toward the target
هواپیمای بمب افکن به سوی هدف شیرجه رفت.
2. medium bomber
(هواپیما) بمب افکن میان سنگین (در برابر: بمب افکن سبک light bomber و بمب افکن سنگین heavy bomber)
3. stealth bomber
(هواپیما) بمب افکن نهانکار
4. a b-52 bomber
بمب افکن ب - 52
5. Bomber planes were sent out with fighter escorts.
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای بمب افکن با اسکورت مبارز به بیرون فرستاده شدند
[ترجمه گوگل]هواپیماهای بمب افکن با اسلحه جنگی فرستاده شدند
6. The bomber scored a direct hit on the bridge.
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار ضربه مستقیمی به پل زد
[ترجمه گوگل]بمب افکن یک ضربه مستقیم را روی پل برد
7. The bomber had breached security by hurling his dynamite from a roof overlooking the building.
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار با پرتاب dynamite از یک سقف مشرف به ساختمان، امنیت را زیر پا گذاشته بود
[ترجمه گوگل]این بمب افکن با ضربه زدن به دینامیت خود را از پشت بام به ساختمان نگاه کرد
8. By 194 Fletcher had command of a B-17 bomber and a 10 man crew.
[ترجمه ترگمان]توسط (۱۹۴)فلچر فرماندهی یک بمب گذار B - ۱۷ و یک خدمه ۱۰ نفره را داشت
[ترجمه گوگل]در سال 194 فلچر یک بمب افکن B-17 و یک خدمه 10 نفره داشت
9. A bomber had been brought down by anti-aircraft fire.
[ترجمه ترگمان]یک بمب گذار با آتش مقابله با هواپیما پایین آورده شد
[ترجمه گوگل]یک بمب گذار توسط آتش ضد هوایی کشته شد
10. He flew a bomber during the war.
[ترجمه ترگمان]او در طی جنگ یک بمب گذار را به پرواز در آورد
[ترجمه گوگل]او در طول جنگ یک بمب گذار را پرواز کرد
11. It is said that the newly designed bomber is redlined at 850 miles an hour.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که بمب گذار تازه طراحی شده در حدود ۸۵۰ مایل در ساعت حرکت می کند
[ترجمه گوگل]گفته شده است که بمب افکن جدید طراحی شده در 850 مایل در ساعت تجاوز می کند
12. The Tornado jet fighter - bomber has two air intakes.
[ترجمه ترگمان]هواپیمای جنگنده جت گردباد دو مرکز هوایی دارد
[ترجمه گوگل]جنگجو تورنادو جت - بمب افکن دارای دو ورودی هوا است
13. The returning bomber crews were debriefed.
[ترجمه ترگمان]افرادی که در حال بازگشت به آنجا بودند debriefed بودند
[ترجمه گوگل]خلبانان بمب گذار بازگشتی در جریان بودند
14. The bomber had lost his nerve and fled.
[ترجمه ترگمان]بمب گذار جسارت خود را از دست داده و گریخت
[ترجمه گوگل]بمب گذار عصب خود را از دست داده و فرار کرده است
15. The bomber dropped a flare to illuminate the target.
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار یک مشعل برای روشن کردن هدف خود رها کرد
[ترجمه گوگل]بمب افکن برای افشای هدف، یک انفجار را از بین برد