کلمه جو
صفحه اصلی

bomber


معنی : هواپیمای بمب افکن، بمب انداز
معانی دیگر : (هواپیما) بمب افکن

انگلیسی به فارسی

هواپیمای بمب‌افکن، بمب‌انداز


بمب افکن، هواپیمای بمب افکن، بمب انداز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a military plane used to transport and drop bombs.

(2) تعریف: a person who uses bombs, esp. in terrorism or other illegal acts.

• fighter plane which drops bombs; grenade handler in fighter planes (used during world war i)
a bomber is an aircraft which drops bombs.
a bomber is also a person who causes a bomb to explode in a public place.

مترادف و متضاد

هواپیمای بمب افکن (اسم)
bomber

بمب انداز (اسم)
bomber

bombing airplane


Synonyms: bombing plane, aerial attach plane, bombardier


جملات نمونه

1. the bomber dived toward the target
هواپیمای بمب افکن به سوی هدف شیرجه رفت.

2. medium bomber
(هواپیما) بمب افکن میان سنگین (در برابر: بمب افکن سبک light bomber و بمب افکن سنگین heavy bomber)

3. stealth bomber
(هواپیما) بمب افکن نهانکار

4. a b-52 bomber
بمب افکن ب - 52

5. Bomber planes were sent out with fighter escorts.
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای بمب افکن با اسکورت مبارز به بیرون فرستاده شدند
[ترجمه گوگل]هواپیماهای بمب افکن با اسلحه جنگی فرستاده شدند

6. The bomber scored a direct hit on the bridge.
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار ضربه مستقیمی به پل زد
[ترجمه گوگل]بمب افکن یک ضربه مستقیم را روی پل برد

7. The bomber had breached security by hurling his dynamite from a roof overlooking the building.
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار با پرتاب dynamite از یک سقف مشرف به ساختمان، امنیت را زیر پا گذاشته بود
[ترجمه گوگل]این بمب افکن با ضربه زدن به دینامیت خود را از پشت بام به ساختمان نگاه کرد

8. By 194 Fletcher had command of a B-17 bomber and a 10 man crew.
[ترجمه ترگمان]توسط (۱۹۴)فلچر فرماندهی یک بمب گذار B - ۱۷ و یک خدمه ۱۰ نفره را داشت
[ترجمه گوگل]در سال 194 فلچر یک بمب افکن B-17 و یک خدمه 10 نفره داشت

9. A bomber had been brought down by anti-aircraft fire.
[ترجمه ترگمان]یک بمب گذار با آتش مقابله با هواپیما پایین آورده شد
[ترجمه گوگل]یک بمب گذار توسط آتش ضد هوایی کشته شد

10. He flew a bomber during the war.
[ترجمه ترگمان]او در طی جنگ یک بمب گذار را به پرواز در آورد
[ترجمه گوگل]او در طول جنگ یک بمب گذار را پرواز کرد

11. It is said that the newly designed bomber is redlined at 850 miles an hour.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که بمب گذار تازه طراحی شده در حدود ۸۵۰ مایل در ساعت حرکت می کند
[ترجمه گوگل]گفته شده است که بمب افکن جدید طراحی شده در 850 مایل در ساعت تجاوز می کند

12. The Tornado jet fighter - bomber has two air intakes.
[ترجمه ترگمان]هواپیمای جنگنده جت گردباد دو مرکز هوایی دارد
[ترجمه گوگل]جنگجو تورنادو جت - بمب افکن دارای دو ورودی هوا است

13. The returning bomber crews were debriefed.
[ترجمه ترگمان]افرادی که در حال بازگشت به آنجا بودند debriefed بودند
[ترجمه گوگل]خلبانان بمب گذار بازگشتی در جریان بودند

14. The bomber had lost his nerve and fled.
[ترجمه ترگمان]بمب گذار جسارت خود را از دست داده و گریخت
[ترجمه گوگل]بمب گذار عصب خود را از دست داده و فرار کرده است

15. The bomber dropped a flare to illuminate the target.
[ترجمه ترگمان]این بمب گذار یک مشعل برای روشن کردن هدف خود رها کرد
[ترجمه گوگل]بمب افکن برای افشای هدف، یک انفجار را از بین برد

پیشنهاد کاربران

عامل انتحاری /
کسی ک به خودش بمب میبنده برای انفجار در جمعیت


کلمات دیگر: