کلمه جو
صفحه اصلی

blues


معنی : نوعی سرود وموسیقی جاز، افسردگی و حزن و اندوه
معانی دیگر : افسردگی وحزن واندوه، نوعی سرود وموسیقی جاز

انگلیسی به فارسی

افسردگی و حزن و اندوه، نوعی سرود و موسیقی جاز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a pl. verb) a state of melancholy or depression.
مشابه: depression

- I've had the blues since my wife left.
[ترجمه بهاره] از وقتی همسرم ترک کرده است، افسردگی گرفته ام
[ترجمه ترجمه ی کیمیا] از وقتی زنم ترکم کرده به آهنگ های غمگین گوش میدم.
[ترجمه ترگمان] از وقتی زنم ترکم کرد
[ترجمه گوگل] از زمانی که همسر من باقی مانده بود، بلوز را داشتم

(2) تعریف: (used with a sing. or pl. verb) a style of jazz developed by American blacks, usu. having a twelve-bar structure and frequently composed in a minor key.

• state of depression, sadness, melancholy; style of syncopated jazz that originated from the early lamenting folk music of african americans and is characterized by the repeated use of flat notes (music)

مترادف و متضاد

depression


نوعی سرود و موسیقی جاز (اسم)
blues

افسردگی و حزن و اندوه (اسم)
blues

Synonyms: dejection, despondency, doldrums, dumps, gloom, gloominess, glumness, heavy heart, low spirits, melancholy, moodiness, mournfulness, sadness, the dismals, the mopes, unhappiness


Antonyms: euphoria, gaiety, gladness, happiness


جملات نمونه

1. sing the blues
شکوه کردن،(بدبینانه یا یاس آمیز) حرف زدن

2. i am feeling the blues
احساس اندوه می کنم.

3. He melded country music with blues to create rock and roll.
[ترجمه سارا] او موسیقی محلی را با بلوز ترکیب کرد و از آن موسیقی راک اند رول را خلق کرد
[ترجمه ترگمان]او موسیقی کانتری و بلوز را برای تولید سنگ و رول اجرا می کند
[ترجمه گوگل]او موسیقی کشور را با بلوز برای ساختن راک و رول عرضه کرد

4. He plays blues on the accordion.
[ترجمه ترگمان] اون توی آکوردئون آهنگ می زنه
[ترجمه گوگل]او بر روی آکاردئون بلوز پخش می کند

5. Blues is a musical form that uses a lot of repetition.
[ترجمه ترگمان]بلوز یک فرم موسیقی است که از تکرار زیاد استفاده می کند
[ترجمه گوگل]بلوز یک شکل موسیقی است که از تکرار زیاد استفاده می کند

6. Her voice doesn't really lend itself well to blues singing.
[ترجمه ترگمان]صدای او در حال آواز خواندن خوب نیست
[ترجمه گوگل]صدای خود را به خوبی به بلوز آواز نمی دهد

7. Interfering in-laws are the prime sources of the blues.
[ترجمه ترگمان]Interfering در قوانین اصلی بلوز هستند
[ترجمه گوگل]دخالت در قوانین، منابع اصلی بلوز هستند

8. Rock music came out of the blues.
[ترجمه ترگمان]موسیقی راک از بلوز بیرون آمد
[ترجمه گوگل]موسیقی راک از بلوز خارج شد

9. The kitchen is decorated in fresh blues and greens.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه با بلوز و سبزی تازه تزئین شده است
[ترجمه گوگل]آشپزخانه در بلوز و سبز تازه تزئین شده است

10. They're a blues band who have succeeded in crossing over to jazz.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک گروه سبک بلوز هستند که موفق به عبور از روی جاز شده اند
[ترجمه گوگل]آنها یک گروه بلوز هستند که موفق به عبور از جاز شده اند

11. No one sings the blues like she did.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس مثل او بلوز آبی نمی خواند
[ترجمه گوگل]هیچ کس بلوز را مانند او نمی خواند

12. Early in his musical career he abandoned blues in favour of jazz.
[ترجمه ترگمان]در اوایل حرفه موسیقی، سبک بلوز را به نفع جاز ترک کرد
[ترجمه گوگل]او در اوایل کار موسیقی خود، بلوز را به نفع جاز ترک کرد

13. The room was decorated in golds and blues.
[ترجمه ترگمان]اتاق به طلا و blues مزین شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق در طلا و بلوز تزئین شده بود

14. The room is decorated in pale blues and greens.
[ترجمه ترگمان]اتاق به رنگ آبی کمرنگ و سبز مزین شده است
[ترجمه گوگل]اتاق در بلوز و سبز رنگی تزئین شده است

پیشنهاد کاربران

نوعی موسیقی جاز

افسردگی و حزن، نوعی موسیقی یا سرود جاز

افسردگی واندوه، نوعی سرود جاز

نوعی سرودجاز ، وافسردگی و اندوه

موسیقی بلوز ( افریقایی_امریکایی )



کلمات دیگر: