1. to dissemble fear by smiling
با لبخند ترس خود را مخفی کردن
2. to dissemble innocence
تظاهر به معصومیت کردن
3. he was a naive child who gradually learned to dissemble
او کودک ساده لوحی بود که کم کم تدلیس آموخت.
4. Who knows not how to dissemble knows not how to live.
[ترجمه فرناز] کسی که نمیداند چطور تظاهرکند نمیداندچطور زندگی کند
[ترجمه ترگمان]کسی نمی داند که dissemble چگونه زندگی کند
[ترجمه گوگل]چه کسی نمی داند چطور خلافش بفهمد چگونه زندگی نمی کند
5. She tried to dissemble her disappointment with a joke.
[ترجمه فرناز] او سعی کرد با شوخی کردن ناامیدیش را پنهان کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد disappointment را از شوخی پنهان کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد با ناخوشی ناامیدش کند
6. I tried to dissemble an interest I didn't feel.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم چیزی را که احساس نمی کردم پنهان کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم منافع من را احساس نکنم
7. Henry was not slow to dissemble when it served his purposes.
[ترجمه ترگمان]هنری در کار کردن با او آرام نبود
[ترجمه گوگل]هنگامی که اهداف خود را خدمت می کرد، هنری آگاه نبود
8. He sometimes has to dissemble in order to prevail on crucial issues.
[ترجمه ترگمان]او گاهی اوقات باید برای غلبه بر مسائل حیاتی پنهان شود
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات مجبور است که از مسائل حیاتی غافل شود
9. Perhaps it was right to dissemble your love.
[ترجمه ترگمان]شاید حق با توست که love را پنهان کنی
[ترجمه گوگل]شاید حق با عشق تو بود
10. Perhaps it is right to dissemble your love. But - why do you kick me downstairs?
[ترجمه ترگمان]شاید حق با توست که love را پنهان کنی اما … چرا منو به طبقه پایین پرت می کنی؟
[ترجمه گوگل]شاید حق با عشق تو باشد اما - چرا شما را به طبقه پایین تیراندازی می کنید؟
11. Easy to assemble or dissemble for brake lever is considerable to bicycle assembly or repair.
[ترجمه ترگمان]مونتاژ یا پنهان کردن اهرم ترمز برای مونتاژ یا تعمیر دوچرخه بسیار آسان است
[ترجمه گوگل]آسان برای جمع آوری و یا مخالف برای اهرم ترمز قابل توجهی است به دوچرخه مونتاژ و یا تعمیر
12. O, hardness to dissemble! - How do you, Desdemona?
[ترجمه ترگمان]ای سختی to! تو حالت چطوره دزد مونا؟
[ترجمه گوگل]O، سختی مخالفت! - دزموندا چطوری؟
13. They only call it rubbish to dissemble their real motives.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط آن را اشغال می کنند تا از انگیزه های واقعی خود دفاع کنند
[ترجمه گوگل]آنها فقط آن را زباله می نامند تا انگیزه های واقعی خود را مخدوش کنند
14. Theycall it rubbish to dissemble their real motives.
[ترجمه ترگمان]برای پنهان کردن انگیزه های واقعی خود rubbish
[ترجمه گوگل]آنها از بین بردن انگیزه های واقعی خود را از بین می برند
15. Perhaps it was right to dissemble your love. But — why did you kick me downstairs?
[ترجمه ترگمان]شاید حق با توست که love را پنهان کنی اما … چرا منو به طبقه پایین پرت کردی؟
[ترجمه گوگل]شاید حق با عشق تو بود اما - چرا شما به من طبقه پایین کجایی؟