کلمه جو
صفحه اصلی

archway


معنی : گذرگاه طاقدار، گذر سرپوشیده، دروازهء طاقدار
معانی دیگر : راهرو یا گذر (دارای تاق ضربی)

انگلیسی به فارسی

گذرگاه طاق‌دار، دروازه طاق‌دار، گذر سرپوشیده


بایگانی، گذرگاه طاقدار، گذر سرپوشیده، دروازهء طاقدار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the passageway under an arch.
مشابه: arcade, arch

(2) تعریف: an arch that encloses or covers a passageway.
مشابه: arch

• entrance or passageway under an arch
an archway is a passage or entrance that has a curved roof and that leads between two walls, pillars, or trees.

مترادف و متضاد

گذرگاه طاقدار (اسم)
arcade, archway

گذر سرپوشیده (اسم)
archway

دروازهء طاقدار (اسم)
archway

curved opening


Synonyms: entrance, passage


جملات نمونه

1. Her gaze followed Simon's through the archway.
[ترجمه ترگمان]نگاهش به دنبال سیمون از گذرگاه سرپوشیده گذشت
[ترجمه گوگل]نگاه او به دنبال سیمون از طریق آرامگاه بود

2. Access was via a narrow archway.
[ترجمه ترگمان]دسترسی از گذرگاه باریکی بود
[ترجمه گوگل]دسترسی از طریق یک آرامگاه باریک بود

3. We went through a stone archway into the courtyard.
[ترجمه ترگمان]از گذرگاه سنگی عبور کردیم و وارد حیاط شدیم
[ترجمه گوگل]ما از طریق آرامگاه سنگ به حیاط رفتیم

4. He was standing in the archway outside the club.
[ترجمه ترگمان]او در گذرگاه بیرون کلوپ ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او در آرامگاه خارج از باشگاه ایستاده بود

5. A big archway leads through into a courtyard.
[ترجمه ترگمان]گذرگاه عظیمی به حیاط منتهی می شود
[ترجمه گوگل]بایگانی بزرگ به داخل حیاط منتهی می شود

6. The archway between the two buildings had been glassed over.
[ترجمه ترگمان]گذرگاه بین دو ساختمان فرسوده شده بود
[ترجمه گوگل]آرشیو بین دو ساختمان تا به حال پر شده است

7. The cab made a turn through a narrow archway in a row of buildings.
[ترجمه ترگمان]تاکسی از گذرگاه باریکی در یک ردیف ساختمان ها تبدیل شد
[ترجمه گوگل]یک کابین در یک ردیف از ساختمان ها از یک گودال باریک عبور کرد

8. And through the archway that opened into the saloon, he saw a flicker of light.
[ترجمه ترگمان]و از گذرگاه سرپوشیده که در میخانه باز شد، برقی از نور دید
[ترجمه گوگل]و از طریق بایگانی که به داخل سالن باز شد، او یک فلاش نور را دید

9. Henri paused briefly under an archway, a glimmer of sadness pulsing within him.
[ترجمه ترگمان]هانری کمی در زیر طاقی مکث کرد، بارقه ای از اندوه در درونش موج می زد
[ترجمه گوگل]هنری به طور مختصر تحت یک بایگانی متوقف شد، پر زرق و برق از غم و اندوه در داخل او

10. Archway House benefits from sealed unit double glazed windows and Gas fired central heating throughout.
[ترجمه ترگمان]مزایای خانه Archway از پنجره های بسته دو جداره و گاز سوز مرکزی در سراسر کشور تامین می شود
[ترجمه گوگل]مزایای خانه Archway از پنجره های دوجداره واحد مهر و موم شده و حرارت مرکزی حرارت گاز در سراسر کشور

11. She decided against it and walked through the archway to be confronted by the figure of Elvis Presley.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت با آن برخورد کند و از گذرگاه طاق قوسی بیرون آورد تا با پیکر الویس پریسلی روبه رو شود
[ترجمه گوگل]او در برابر آن تصمیم گرفت و از طریق آرام راه می رفت تا با شخصیت الویس پریسلی مواجه شود

12. He hesitated, uncertain, then realized that the archway at the end led on to the balcony above the great hall.
[ترجمه ترگمان]او مردد ماند و مردد ماند، سپس متوجه شد که دروازه انتهای آن به بالکن بالای سالن بزرگ منتهی می شود
[ترجمه گوگل]او تردید کرد، ناامید شد، و سپس متوجه شد که آرکا در انتها به بالکن بالای سالن بزرگ هدایت شده است

13. His lordship was standing at the archway that led into the ballroom.
[ترجمه ترگمان]عالی جناب در طاقی ایستاده بود که به تالار منتهی می شد
[ترجمه گوگل]سرپرستی او در آرامگاه ایستاده بود که به اتاق رقص رفته بود

14. We passed through an archway to the right and into a wide corridor with rooms opening off at intervals.
[ترجمه ترگمان]از یک گذرگاه به سمت راست و به راهرویی عریض با اتاق هایی که در فواصل مختلف باز می شد، عبور کردیم
[ترجمه گوگل]ما از طریق یک پاسگاه به سمت راست و به یک راهروی وسیع با اتاق باز شدیم

15. A stone archway in the seaward wall spanned a tall ironwork gate.
[ترجمه ترگمان]یک طاقی سنگی در سمت دریا روی یک دروازه ironwork بلند بود
[ترجمه گوگل]بایگانی سنگی در دیوار دریا، یک دروازه بلند آهن زا بود

پیشنهاد کاربران

گذرگاه پوشیده ی گنبدی شکل


کلمات دیگر: