کلمه جو
صفحه اصلی

bootie


معنی : نیم پوتین
معانی دیگر : املای دیگر واژه ی: bootee، bootee نیم پوتین

انگلیسی به فارسی

( bootee ) نیم‌پوتین


bootie، نیم پوتین


انگلیسی به انگلیسی

• shoe for an infant

مترادف و متضاد

نیم پوتین (اسم)
bootee, bootie

جملات نمونه

1. Bootie - Gear ( nuts, cams, etc. ) that was left behind a climb by the previous party.
[ترجمه ترگمان]Bootie - لوازم (آجیل، cams و غیره)که پشت یک صعود از طرف قبلی قرار داشت
[ترجمه گوگل]Bootie - Gear (آجیل، کام، و غیره) که توسط حزب قبلی پشت سر گذاشته شد

2. Interior members for foot-receiving devices, such as bootie elements for articles of footwear, include a material element at least partially defining a foot-receiving chamber.
[ترجمه ترگمان]اعضای داخلی دستگاه های دریافت پا، از جمله عناصر bootie برای مواد کفش، شامل یک عنصر مادی است که حداقل بخشی از آن را مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]اعضای داخلی برای دستگاه های دریافت کننده پا، مانند عناصر bootie برای مقالات کفش، شامل یک عنصر مادی هستند که حداقل بخشی از آن یک اتاق پذیرش پایینی را تعیین می کند

3. Most of our testers like the bootie concept. No surprise there.
[ترجمه ترگمان] بیشتر of مثل یه مفهوم \"bootie\" - ه تعجبی نداره
[ترجمه گوگل]اکثر تستهای ما مانند مفهوم bootie هستند جای تعجب نیست

4. Some people love the bootie.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم عاشق bootie هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم بوته را دوست دارند

5. A perfect way to still wear boots is to find a great ankle boot or "shoe bootie" which are also a big trend this season and pair it with a straight leg or skinny jean.
[ترجمه ترگمان]یک راه عالی برای پوشیدن کفش، پیدا کردن یک چکمه ساق پا و یا \"کفش پاشنه بلند کفش\" است که در این فصل نیز یک روند بزرگ است و آن را با پای راست یا جین استخوانی جفت می کند
[ترجمه گوگل]راه بسیار خوبی برای پوشیدن چکمه ها این است که یک بوت مچ پا و یا bootie کفش را پیدا کنید که در طول این فصل روند بزرگی است و با یک پای راست یا جین لاغر جفت می شود

6. You really gave me a jump. Your quotation of pro-mountain bootie was 15% higher than other vendors'. I have to put it pending.
[ترجمه ترگمان]شما واقعا یک پرش به من کردید نقل قول شما از bootie طرفدار کوه ۱۵ درصد بیشتر از فروشندگان دیگر بود من باید آن را معلق کنم
[ترجمه گوگل]شما واقعا پرش به من دادید نقل قول شما از بوته کوهستان 15 درصد بالاتر از فروشندگان دیگر بود من باید آن را در انتظار

7. Let's welcome our final guest for this evening. She shakes her bootie like no other.
[ترجمه ترگمان]بیا به آخرین مهمان ما برای امشب خوش آمد بگیم او سرش را به نشانه مخالفت تکان می دهد
[ترجمه گوگل]بیایید از مهمان نهایی ما برای این شب خوشامد بگویم او مانند دیگران شگفت زده می شود

8. The Tech 7 is like getting all the good parts of the Tech 10 without the cumbersome bootie.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی ۷ شبیه به دست آوردن تمام قسمت های خوب از تکنولوژی ۱۰ بدون the دست و پا گیر است
[ترجمه گوگل]Tech 7 مانند گرفتن تمام بخش های خوب Tech 10 بدون غلطک است

9. You renumber one ally gave me a jump. Your quot of pro-mountain bootie was 15% higher than other vendors'. I have to put it pending.
[ترجمه ترگمان]تو یکی از ally رو به من دادی quot شما از bootie طرفدار کوه ۱۵ درصد بیشتر از فروشندگان دیگر بود من باید آن را معلق کنم
[ترجمه گوگل]شما شماره یک یک عضو را انتخاب می کنید شما کوه بوته کوهستان 15٪ بالاتر از فروشندگان دیگر بود من باید آن را در انتظار


کلمات دیگر: