کلاهبرداری، صداهای ناهنجار دراوردن، در هم ریختن
cluttered
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• characterized by disorder, messy, jumbled
جملات نمونه
1. spectators cluttered the hall with empty bottles and paper bags
تماشاگران سالن را پر از بطری و پاکت خالی کردند.
2. a throng of confused thoughts cluttered her brain
انبوهی از افکار در هم و بر هم مغز او را پر کرد.
3. Piles of books and papers cluttered his desk.
[ترجمه ترگمان]انبوه کتاب ها و کاغذهای روی میزش را به هم ریخته بود
[ترجمه گوگل]شمشیرهای کتابها و نشریات میز خود را به هم ریخت
[ترجمه گوگل]شمشیرهای کتابها و نشریات میز خود را به هم ریخت
4. She ushered her callers into a cluttered living-room.
[ترجمه ترگمان]او callers را به یک اتاق نشیمن شلوغ هدایت کرد
[ترجمه گوگل]او تماس گیرندگان خود را به یک اتاق نشیمن درهم آمیخت
[ترجمه گوگل]او تماس گیرندگان خود را به یک اتاق نشیمن درهم آمیخت
5. The roads were cluttered with cars and vans.
[ترجمه ترگمان]جاده ها پر از اتومبیل و وانت بودند
[ترجمه گوگل]جاده ها با اتومبیل ها و کامیون ها پر شده بود
[ترجمه گوگل]جاده ها با اتومبیل ها و کامیون ها پر شده بود
6. Every shelf is cluttered with ornaments.
[ترجمه ترگمان]هر قفسه پر از زیور آلات و زیورآلات است
[ترجمه گوگل]هر قفسه با زیور آلات پر شده است
[ترجمه گوگل]هر قفسه با زیور آلات پر شده است
7. The vehicles cluttered up the car park.
[ترجمه ترگمان]وسایل نقلیه از پارکینگ ماشین ها به هم ریخته بودند
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه پارک خودرو را پر کرد
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه پارک خودرو را پر کرد
8. My desk gets very cluttered if I don't clear it at the end of each day.
[ترجمه ترگمان]اگر من آن را در پایان هر روز روشن نکنم، میز من خیلی آشفته می شود
[ترجمه گوگل]در صورتی که در انتهای هر روز آن را پاک نکنم، میز من بسیار مبهم می شود
[ترجمه گوگل]در صورتی که در انتهای هر روز آن را پاک نکنم، میز من بسیار مبهم می شود
9. The walls were cluttered with paintings and prints.
[ترجمه ترگمان]دیوارها پر از نقاشی ها و نقاشی های چاپی بودند
[ترجمه گوگل]دیوارها با نقاشی و نقاشی پر شده بودند
[ترجمه گوگل]دیوارها با نقاشی و نقاشی پر شده بودند
10. Her living room is cluttered with Victoriana.
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن او پر از Victoriana است
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن او با Victoriana پر شده است
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن او با Victoriana پر شده است
11. The room was cluttered up with old furniture.
[ترجمه ترگمان]اتاق با مبل های کهنه درهم ریخته بود
[ترجمه گوگل]اتاق با مبلمان قدیمی پر شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق با مبلمان قدیمی پر شده بود
12. Their apartment was cluttered with photographs and books.
[ترجمه ترگمان]آپارتمان آن ها پر از عکس و کتاب بود
[ترجمه گوگل]آپارتمان آنها با عکس ها و کتاب ها پر شده بود
[ترجمه گوگل]آپارتمان آنها با عکس ها و کتاب ها پر شده بود
13. The house where Victor lives with Dolly is cluttered with years of accumulated junk.
[ترجمه ترگمان]خانه ای که ویکتور در آن زندگی می کند با چند سال آشغال انباشته به هم انباشته شده است
[ترجمه گوگل]خانه ای که ویکتور با دالی زندگی می کند با سال های ناخواسته انباشته شده است
[ترجمه گوگل]خانه ای که ویکتور با دالی زندگی می کند با سال های ناخواسته انباشته شده است
14. Despairing of a cluttered cupboard, baffled by anger's exigent protocols, we could not say what was meant.
[ترجمه ترگمان]از آن طرف، از طرف دیگر، ما نمی توانستیم چیزی را بگوییم که در آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]بی اعتنایی به یک کابینت پر از کلاهبرداری که با پروتکل های خشم منفی درگیر بود، ما نمی توانستیم بگوییم منظور چیست
[ترجمه گوگل]بی اعتنایی به یک کابینت پر از کلاهبرداری که با پروتکل های خشم منفی درگیر بود، ما نمی توانستیم بگوییم منظور چیست
پیشنهاد کاربران
شلوغ پلوغ
بهم ریخته
درهم و برهم
درهم و برهم
کلمات دیگر: