1. He complained that my titles were vague and pretentious, and smelt of the blue-stocking.
[ترجمه ترگمان]شکایت می کرد که titles مبهم و پر زرق و برق است و بوی جوراب آبی به مشام می رسد
[ترجمه گوگل]او شکایت کرد که عناوین من مبهم و شگفت انگیز بود و ذوب آبی پوشان
2. The bluestocking pair dispensed eccentricity and cheer.
[ترجمه ترگمان]جفت bluestocking بی eccentricity و شادی بود
[ترجمه گوگل]جفت زدن به زانو زدگی و تشویق است
3. A “bluestocking” used to be a scholarly or highly knowledgeable woman.
[ترجمه ترگمان]\"bluestocking\" یک زن محقق یا بسیار مطلع است
[ترجمه گوگل]یک 'bluestocking' به عنوان یک دانشمند یا بسیار شناخته شده زن بود
4. She is what you call a "bluestocking".
[ترجمه ترگمان]او همان چیزی است که شما اسمش را \"bluestocking\" می گذارید
[ترجمه گوگل]او چیزی است که شما آن را 'bluestocking' می نامید
5. Skeeter is a bluestocking, having developed liberal notions and journalistic aspirations at college that put her at odds with her old friends Hilly and Elizabeth.
[ترجمه ترگمان]ری تا اسکی تر یک bluestocking است که عقاید لیبرال و آرزوهای روزنامه نگاران را در کالج گسترش داده است که او را با دوستان قدیمی خود hilly و الیزابت مقایسه می کند
[ترجمه گوگل]Skeeter یک خون آشام است، با در نظر گرفتن مفاهیم لیبرال و آرمان های روزنامه نگاری در کالج است که او را در اختلاف با دوستان قدیمی خود هلی و الیزابت
6. She's no more than a bluestocking.
[ترجمه ترگمان]او زن ادیب و دانشمندی نیست
[ترجمه گوگل]او بیش از یک گلدان سفید است
7. Unfortunately Anthony usually chose college friends and Nigel didn't really take to bluestocking women.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه انتونی معمولا دوستان کالج را انتخاب می کرد و نی گل واقعا به زنان bluestocking توجهی نداشت
[ترجمه گوگل]متاسفانه آنتونی معمولا دوستان دانشگاهی را انتخاب کرد و نایجل واقعا به زنان متمایل نشد
8. During the late Meiji era in 19 a party of women organized the Bluestocking Society (Seitousha) and issued the magazine Bluestocking (Seito), to spread the idea of women's liberation.
[ترجمه ترگمان]در اواخر دوره میجی در ۱۹ سالگی گروهی از زنان انجمن bluestocking (Seitousha)را تشکیل دادند و مجله bluestocking (Seito)را منتشر کردند تا ایده آزادی زنان را گسترش دهند
[ترجمه گوگل]در دوران مرحوم مهدی در 19 حزب زنان، انجمن زیست شناسی (Seitousha) را سازماندهی کرد و مجله Bluestocking (Seito) را برای گسترش ایده آزادی زنان منتشر کرد
9. As a bel esprit he despised pedantry whether in a man or in a bluestocking.
[ترجمه ترگمان]او نیز به عنوان یک زن ادیب و ادیب، از فضل فروشی خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک مرد عاشق، او ستیزه می زند یا اینکه در یک مرد یا در یک خون آشام
10. My sister took her degree at Cambridge, since then we call her a bluestocking.
[ترجمه ترگمان]خواهرم مدرک دکترای خود را در کمبریج گرفت، چون بعد ما او را a می نامیم
[ترجمه گوگل]خواهر من درجه خود را در کمبریج گرفت، از آن زمان ما او را به نام bluestocking