1. Naturally, transport for the evacuation was inadequate for the needs of the displaced people.
[ترجمه ترگمان]طبیعتا، حمل و نقل برای تخلیه برای نیازهای مردم آواره کافی نبود
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، حمل و نقل برای تخلیه برای نیازهای آوارگان ناکافی بود
2. It also addressed the issue of the return and reintegration of refugees and displaced people.
[ترجمه ترگمان]این لایحه همچنین مساله بازگشت و استقرار مجدد پناهندگان و آوارگان را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]همچنین مسئله بازگشت و ادغام مجدد پناهندگان و افراد آواره را مورد توجه قرار داد
3. And weren't defectors like displaced persons, small and shabby with cardboard suitcases.
[ترجمه ترگمان]و مثل افراد آواره، کوچک و ژنده پوش با suitcases مقوایی نبودند
[ترجمه گوگل]و افراد متخاصم مانند افراد آواره، کوچک و سرسبز با چمدان های مقوا نبودند
4. More than half of the displaced persons live in camps with inadequate shelter.
[ترجمه ترگمان]بیش از نیمی از افراد آواره در اردوگاه ها با سرپناه ناکافی زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]بیش از نیمی از افراد آواره در اردوگاه هایی با پناهگاه ناکافی زندگی می کنند
5. The aftermath of the war left many displaced persons, and towns would fine vagabonds for entering their portals.
[ترجمه ترگمان]عواقب جنگ افراد آواره بسیاری را به جا گذاشت، و شهرها برای ورود به their جریمه خواهند شد
[ترجمه گوگل]پس از جنگ، بسیاری از افراد آواره را ترک کردند، و شهرها برای ورود به پورتال ها شگفت انگیز بودند
6. Displaced people from rural areas face even greater obstacles.
[ترجمه ترگمان]مردم آواره از مناطق روستایی با موانع بیشتری مواجه هستند
[ترجمه گوگل]افراد منتقل شده از مناطق روستایی موانع بیشتری را متحمل می شوند
7. The illegal settlement housed some 30,000 displaced people, mainly from the south of the country.
[ترجمه ترگمان]این اسکان غیر قانونی حدود ۳۰،۰۰۰ نفر را در خود جای داد که بیشتر اهل جنوب کشور بودند
[ترجمه گوگل]در محل سکونت غیرقانونی، حدود 30 هزار آواره، عمدتا از جنوب کشور قرار داشتند
8. The location of a displaced person camp may range from a spontaneous settlement over a wide area, to an organized rural settlement, to a concentration in a very limited area.
[ترجمه ترگمان]مکان کمپ آوارگان داخلی ممکن است از یک محل اسکان خود به خودی بر روی یک منطقه گسترده، تا یک شهرک مسکونی سازمان یافته، تا غلظت در یک منطقه بسیار محدود، در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]محل اردوگاه آوارگان می تواند از یک حل و فصل خود به خود در یک منطقه وسیع، به یک حل و فصل سازمان یافته روستایی، تا تمرکز در یک منطقه بسیار محدود است
9. The environment in a displaced person emergency is conducive to the proliferation of disease-carrying insects and rodents (vectors) that can also destroy or spoil large quantities of food.
[ترجمه ترگمان]محیط زیست در یک وضعیت اورژانسی جایگزین تکثیر بیماری ها و جوندگان (بردارهای)است که می توانند مقادیر زیادی غذا را نابود یا خراب کنند
[ترجمه گوگل]محیط زیست در یک فرد اضطراری آواره، باعث افزایش تعداد حشرات و جوندگان (بردارها) می شود که می توانند مقادیر زیاد غذا را از بین ببرند یا خراب کنند
10. Displaced person camps are often overcrowded, use light and highly combustible shelter materials, and have many individual cooking fires.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه های آوارگان داخلی اغلب شلوغ هستند، از نور و مواد پناه بسیار قابل احتراق استفاده می کنند و بسیاری از افراد در حال پخت وپز هستند
[ترجمه گوگل]اردوگاه های افراد منتقل شده اغلب پر از جمعیت هستند، از مواد سرپایی سبک و بسیار قابل احتراق استفاده می کنند و بسیاری از آتش سوزی های فردی را دارند
11. Even a displaced person with no prior experience can be a very effective health worker following basic on-the-spot instructions in a few relevant tasks.
[ترجمه ترگمان]حتی یک فرد آواره که هیچ تجربه قبلی ندارد می تواند یک بهیار بسیار کارآمد باشد که به دنبال دستورالعمل های پایه در چند کار مرتبط است
[ترجمه گوگل]حتی یک فرد آواره بدون تجربه قبلی می تواند یک کارمند بهداشتی بسیار موثر باشد که به دنبال دستورالعمل های اساسی در محل در چند کار خاص می باشد
12. In a displaced person emergency, sanitation facilities to which they were accustomed are no longer available.
[ترجمه ترگمان]در یک فرد آواره، امکانات بهداشتی که به آن ها عادت کرده اند دیگر در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]در یک فرد اضطراری آواره، امکانات بهداشتی که آنها عادت داشتند دیگر در دسترس نیستند
13. Displaced person health care must include preventive and curative measures.
[ترجمه ترگمان]مراقبت های بهداشتی و درمانی باید شامل اقدامات پیشگیرانه و درمانی باشد
[ترجمه گوگل]مراقبت های بهداشتی افراد منتقل شده باید شامل اقدامات پیشگیرانه و درمانی باشد
14. The elation of witnessing birth may be followed by a sense of disorientation at being a displaced person.
[ترجمه ترگمان]خوشحالی شاهد تولد را می توان پس از یک حس آشفتگی در یک فرد آواره دنبال کرد
[ترجمه گوگل]خوشبختی شاهد تولد ممکن است به دنبال یک احساس بی نظمی در یک فرد آواره شود
15. The prefecture buildings on Kinkala's central square are also full of displaced persons.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های استان در میدان مرکزی Kinkala نیز پر از افراد آواره هستند
[ترجمه گوگل]ساختمان های ریاست جمهوری در میدان مرکزی کنکنلا نیز پر از افراد آواره است