کلمه جو
صفحه اصلی

bootee


معنی : نیم پوتین
معانی دیگر : کفش نوزادان (که معمولا از پشم بافته می شود)، bootie نیم پوتین

انگلیسی به فارسی

( bootie ) نیم‌پوتین


bootee، نیم پوتین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a baby's soft, boot-like sock, usu. knitted or crocheted.

(2) تعریف: any such foot covering.

- The team of dogs wore bootees.
[ترجمه ترگمان] گروه سگ ها bootees می پوشیدند
[ترجمه گوگل] تیم سگ ها دارای بوته است

• low knitted shoe for a baby; ankle length boot; disposable foot covering
bootees are soft, woollen boots that cover the foot and ankle. they are often worn by babies.

مترادف و متضاد

نیم پوتین (اسم)
bootee, bootie

جملات نمونه

1. She crushed the bootee back into the basket and squeezed past the guardhouse.
[ترجمه ترگمان]دستگیره در را فشار داد و از قراول خانه بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او بوته را به داخل سبد خرد کرده و از گارد گانه فشرده شده است

2. Inside the bootee was wrapped a small gold ring.
[ترجمه ترگمان]داخل جعبه یک حلقه کوچک طلایی پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]درون بوته یک حلقه طلای کوچک پیچیده شد

3. Include a summer or shortie wetsuit and bootees.
[ترجمه ترگمان]شامل یک تابستان و یا shortie wetsuit و bootees باشید
[ترجمه گوگل]شامل تابوت یا کت و شلوار کوتاه و کت و شلوار

4. Light a sock or bootee is washed - up.
[ترجمه ترگمان]یک لنگه جوراب و یا bootee شسته شده و شسته می شوند
[ترجمه گوگل]یک جوراب یا بوته سبک خیس شده است

5. Only then did I recognize the ceramic bootee I had given to a sad young woman so many years ago, now once again filled with roses.
[ترجمه ترگمان]فقط آن وقت من آن bootee سرامیکی را که سال ها پیش به یک زن جوان غمگین داده بودم تشخیص دادم، حالا یک بار دیگر پر از گل رز بود
[ترجمه گوگل]فقط پس از آن من به رسمیت شناختن سرامیک bootee من به یک زن غمگین جوان سالها پیش داده شده است، و اکنون بار دیگر پر از گل سرخ

6. The bootee of roses sat at its foot, towered over by tall wreaths3 and sprays.
[ترجمه ترگمان]گل های سرخ گل های سرخ بر روی پای آن نشسته بودند و بر فراز wreaths۳ بلند قد برافراشته بودند
[ترجمه گوگل]بوته گل رز در پای خود نشسته و به وسیله گلدان های بلند و اسپری ها پر شده است

7. Her nose wrinkled at the smell of beer, and she kicked off her mink-trimmed bootees as if she were kicking Boyd.
[ترجمه ترگمان]بینی اش از بوی آبجو چین افتاده بود، و بی آن که به بوید لگد بزند، بی آن که چیزی بگوید، سرش را بیرون انداخت
[ترجمه گوگل]بینی او چروکیده شده در بوی آبجو بود، و او پاشیده صاف کردن موی خود را مانند او را لگد زدن بوید

8. He stared at Mrs McCue's feet, securely encased in bootee slippers with sturdy zips.
[ترجمه ترگمان]او به پاهای خانم McCue خیره شد و در حالی که دمپایی securely را با zips محکمی پوشانده بود، خیره شد
[ترجمه گوگل]او به پا خانم مک کو نگاه کرد، امن در دمپایی بوته با زیپ های محکم پوشید


کلمات دیگر: